فیلم ها



 

كپی برابر هیچ

درباره چهار مستند تازه منتشرشده

علی بزرگیان

 

به تازگی چهار فیلم مستند از سوی ناصر صفاریان در مقام تهیه كننده یا كارگردان منتشر شده است. «آواز آفتاب» درباره ادبیات داستانی ایران، «خاطره در قاب» درباره خاطره پروانه، «بانو مرا دریاب» درباره احمدرضا احمدی و «امپراتور و ما» كه نگاهی است به آكیرا كوروساوا كارگردان ژاپنی. پیش از بحث اصلی درباره مستند پرتره یا همان چهره نگاری اشاره ای می شود و سپس به فیلم ها پرداخته می شود.
    مستند چهره نگاری را می توان به همان معنایی دانست كه بیوگرافی در ادبیات نوشتاری. به دیگر سخن از آنجایی كه فیلم كلام و تصویر را با هم ادغام می كند از جنبه های بیوگرافی و چهره نگاری در یك زمان بهره می برد. مستند چهره نگار از لحاظ نوع و شیوه روایت و زاویه دید به انواع گوناگونی تقسیم می شود. محمد تهامی نژاد در مقاله ای با عنوان «فیلم مستند پرتره و زندگینامه ای: تمایزها و شیوه ها» از شیوه های مختلف مستند چهره نگاری نام می برد. در شیوه ای كه عنوان «چهره نگاری تعاملی» دارد، افراد از وجود دوربین آگاهند. تك گویی شخصیت از مشخصه های این نوع فیلم است. در این شیوه فیلمساز طی همكاری مستقیم با سوژه سعی در ارائه روایتی بی واسطه از شخصیت دارد. در شیوه ای دیگر، «انعكاسی»، نقش فیلمساز برجسته می شود. در واقع فیلمساز كه همیشه به عنوان ابژه (مشاهده گر) پشت دوربین قرار دارد این بار به عنوان بخشی از سوژه وارد كادر می شود تا مخاطب به واسطه حضور او با جهان سوژه آشنا شده و در عین حال به شكل غیرمستقیم دیدگاه سازنده نسبت به سوژه را دریابد. در سینمای مستند ایران از این گونه مستند پرتره كم دیده شده. اما در مقابل، «مستندهای تركیبی» بسیار ساخته شده. مستند تركیبی از شیوه های گوناگون مستند برای چهره نگاری استفاده می كند؛ گفتار متن، مصاحبه با افراد، تصاویر آرشیوی و مهم تر از همه بازسازی گذشته. معمولاً در این مستند تنها از تصاویر آرشیوی و اخبار روزنامه ها برای بیان حوادث گذشته استفاده نمی شود، بلكه مستندساز دست به بازسازی گذشته می زند. دیگر شیوه چهره نگاری، «خودنگاری» است. در این شیوه زندگی روزمره صاحب فیلم یا كارگردان به تصویر درمی آید. به این گونه مستند، فیلم های اول شخص نیز گفته می شود. در این شیوه چهره نگاری، فرد چهره، افكار، عقاید و رفتارهای خودش را ثبت می كند. اكنون به مستندهای تازه منتشرشده بپردازیم.


    
بانو مرا دریاب: تنها سوژه جذاب است
    مستند «بانو مرا دریاب» ساخته ناصر صفاریان را می توان جزء چهره نگاری تركیبی دانست. دوربین پشت احمدی حركت می كند، شاعر از پله های ساختمان بالامی رود و وارد منزلش می شود. در ادامه و در نماهایی دیگر احمدی را در بالكن و در حال قدم زدن، و در حالی كه باز دوربین پشت اوست، شعرهایی از این شاعر را با صدای خودش می شنویم. تكه ای از برنامه «دو قدم مانده به صبح» كه احمدی در آن حاضر شد، تصاویری از جلسه ای در موسسه خانه كتاب در سال 82 كه برای نقد و بررسی شعرهای احمدی برگزار شده و در آن محمد صنعتی، سپانلو و عمران صلاحی درباره این شاعر سخن گفتند، و نیز تكه گفته های آیدین آغداشلو، حسن كیانیان، شمس لنگرودی و احمد پوری در مراسمی دیگر در خانه هنرمندان بیشترین زمان را از مدت 26دقیقه ای این مستند به خود اختصاص داده است. در این مستند تنها در دو پلان دختر و همسر احمدرضا احمدی را روبه روی دوربین می بینیم كه احمدی را توصیف می كنند. تصاویری از خانه شاعر، قاب عكس های آویخته بر دیوار و در بخشی دیگر سایه احمدی بر دیوار دیده می شود كه او را هنگام خواندن یكی از شعرهایش نشان می دهد. پیش از این از صفاریان مستند «سرد سبز» را كه به فروغ فرخزاد دیگر شاعر ایرانی می پرداخت، دیده بودیم. باید گفت «بانو مرا دریاب» اثر بسیار ضعیف تری از آن مستند است. هیچ نكته جذابی در این فیلم وجود ندارد. نه گفته ای دارد كه تاكنون گفته نشده باشد و نه تصویری و نه نكته دیگری كه بیننده را به دیدن آن مشتاق كند. تنها جذابیت این فیلم خود احمدرضا احمدی است. در «سرد سبز» صفاریان آدم های مختلفی را كه به گونه ای با فروغ آشنایی داشتند مقابل دوربین قرار داده بود و از دل گفته های آنان می توانستیم به برخی از وجوه زندگی شخصی و فعالیت فكری فروغ پی ببریم. اما در «بانو مرا دریاب» صفاریان به هر دلیلی بیشتر از آنكه از حضور اختصاصی دوستان و منتقدان احمدی و روبه روی دوربین استفاده كند، از تصاویر آرشیوی و نیز از تصاویر مراسم و برنامه های دیگر بهره برده است.


    
امپراتور و ما: گزارش خبری
    دیگر فیلمی كه به تهیه كنندگی صفاریان به بازار فرهنگی آمده است، «امپراتور و ما» نام دارد. كارگردانش امید نجوان است. این فیلم سعی كرده به بررسی جنبه هایی از فعالیت هنری آكیرا كوروساوا فیلمساز برجسته ژاپنی بپردازد. این فیلم ساختار بسیار ساده و اگر بگوییم بیشتر پیش پاافتاده ای دارد، بیراه نگفته ایم. بسان گزارش های خبری در برنامه های خبر صدا و سیما، در این مستند هم آقای گزارشگر را با میكروفن بزرگی در دست، ایستاده یا نشسته پشت به دوربین می بینیم كه پرسش های یكسانی را از افراد مختلف می پرسد. به ترتیب شادمهر راستین، محمود كلاری، ترویا نوگامی، دایساكو كیمورا و ساتارو ایسه كی كه این سه نفر آخر همكار و فیلمبردار و مدیر تولید برخی از آثار كوروساوا بوده اند، حضور دارند. در لابه لای حرف های این افراد قطعه هایی از فیلم های كوروساوا و نیز عكس هایی از او پخش می شود. همین. متاسفانه پرسش هایی كه آقای گزارشگر نیز می پرسد پرسش هایی ابتدایی است و هیچ جذابیتی ندارد. بهترین فیلم كوروساوا از نظر شما كدام فیلم است یا ساخت كدام فیلم كوروساوا دشوارتر بود یا خاطره ای از او بگویید، گمان نمی كنم پرسش هایی باشد كه از درون پاسخ هایی كه به آنها داده می شود، نكته ای را درباره فیلمساز بزرگی چون كوروساوا به چنگ آورد.


    
آواز آفتاب: سخنرانی سه نفر
    دیگر فیلم به كارگردانی صفاریان كه منتشر شده «آواز آفتاب» است. این فیلم پیش از این در شب جایزه ادبی یلدا در سال 81 پخش شده بود. در این فیلم محمود دولت آبادی، علی اشرف درویشیان و جواد مجابی مقابل دوربین سخن می گویند؛ مستندی بر پایه گفت وگو كه البته فیلمساز یا گزارشگر در قاب تصویر حضور ندارد و دیده نمی شود. این سه درباره وضعیت ادبیات و كتاب های منتشرشده، درباره ممیزی و مسائلی از این دست صحبت می كنند. دوربین در هر سه موقعیتی كه این سه را نشان می دهد، ثابت و قاب ها یكسان است. در میان گفته ها تصاویری از كتاب های شاخص ادبیات داستان نویسی و نیز عكس هایی از گلشیری، ساعدی، هدایت، بزرگ علوی، ابراهیم گلستان و... را می بینیم. روی این تصاویر صدای احمد شاملو و شعرخوانی اش را می شنویم. به جز این هر از چندگاهی هم تصاویری از درخت های پیر خیابان ولیعصر، در شب، در حالی كه دوربین در ماشینی در حال حركت است، دیده می شود. در كنار اینها چهار مرتبه درویشیان و مجابی را در جای ثابتی در حال نوشتن متنی می بینیم كه البته نمی دانیم آنها چه می نویسند و قصد و منظور كارگردان از نمایش این موقعیت چیست. آیا فیلمساز با نمایش درویشیان و مجابی در حال نوشتن می خواسته به مخاطب بگوید این دو نویسنده هستند؟ این نكته تا پایان روشن نمی شود و در واقع مك گافین این مستند بیست و چند دقیقه ای است. فیلم با نمایی از كوه و دشت به پایان می رسد.


    
خاطره در قاب: این، مستند نیست
    در آخرین فیلم هم مانند «آواز آفتاب»، خاطره پروانه روبه روی دوربین نشسته و از خود، آثار و خاطراتش می گوید. تفاوت «خاطره در قاب» با «آواز آفتاب» در این است كه بیننده از ابتدا تا پایان تنها خانم پروانه را می بیند. جالب اینجاست كه قاب تصویری این فیلم گویی پس از ضبط تصویر تغییر كرده و دو سمت خاطره پروانه حذف و سیاه شده است. این فیلم را نمی توان در زیرمجموعه ای از شیوه های مستندهای چهره نگار تقسیم كرد. فیلم با نمایش تصاویری كه از خبرگزاری ها برداشته شده، از مراسم تشییع جنازه پروانه، به پایان می رسد. در مجموع فیلم های تازه منتشرشده كه از آنها سخن رفت، چنگی به دل نمی زنند. هم در ساختار و فرم نوعی شتاب زدگی و بی دقتی دیده می شود و هم در گفته های شخصیت های حاضر در فیلم ها نكته جدیدی. در سال های اخیر كه امكان هایی مانند نمایش مستند در «موزه سینما» یا «خانه هنرمندان» فراهم شده و از شبكه چهارم سیما (مستند 4) هر هفته مستندهای خارجی پخش می كند یا از كانال های ماهواره ای چنین فیلم هایی دیده می شوند، علاقه مندان به سینما و نیز آثار مستند كمی جدی تر و البته سختگیرتر از گذشته آثار مستند را پیگیری می كنند. در چنین شرایطی انتظارها بیشتر شده و دیگر نمی توان به هر فیلم كه مثلاً از ابتدا تا آخرش فردی مقابل دوربین نشسته باشد و حرف بزند، فیلم مستند گفت. ناگفته پیداست كه ساخت و تولید فیلم مستند و مستندسازی مانند تولید فیلم داستانی احتیاج به دقت و ظرافت دارد. سهل انگاری ها در هر نوع فیلمی به چشم می آید.

 

منابع:
1- مقدمه ای بر مستند تلویزیونی، ریچارد كیل بورن و جان آیزود، ترجمه محمد تهامی نژاد، انتشارات سروش، 1385
 2- ساختن فیلم مستند: راهنمای عملی طراحی، ساخت و تدوین فیلم مستند، باری همپ، ترجمه جمال آل احمد، نشر ساقی، 1381

 

روزنامه شرق

نوزده/ دی/ هشتادونه