«چیز» مجهولی به نام «هنر»
ناصر صفاریان
پس از دو فیلم سینمایی، مسعود دهنمكی سریال پرسروصدایی را هم به مدد الطاف سیما مقابل دوربین برد. اگرچه خودش منكر است كه رانتی در كار بوده و میگوید همه چیز عادی بوده، ولی سوال این جاست كه اختصاص زمان پربیننده نوروز و تخصیص بودجه كلان، اگر رانت نیست و حمایت نیست و لطف نیست پس چیست؟
پیش از آن وزیر محترم ارشاد تازهآمده به عرصه هم در جلسه رونمایی از فیلمنامه «اخراجیها 3»، به تمجید و حمایت از دهنمكی و آثارش پرداخته بود. آن هم در شرایطی كه نه چنین تعریفی در تخصص ایشان است و نه شناختی از سینما دارد. گویی نظر كارشناسی و مقولهای به نام هنر هم اساساً چیز بیهودهای ست.
این بار هم وزیر عزیز همانگونه جلو آمده بود كه در جلسه استیضاح وزیر اسبق ارشاد ظاهر شده بود؛ آن جا كه شناخت هنریاش را با یكی فرض كردن سیمین بهبهانی شاعر و سیمین دانشور نویسنده به رخ كشیده بود.
حالا هم پس از جا ماندن «دارا و ندار» از دو رقیب نوروزی و در حالی كه به وضوح میشد پس زدن مردم را دید، عزتالله ضرغامی به جای تقدیر از سریال پیروز، هر سه سریال نوروزی را مورد تفقد قرار داد، تا «دارا و ندار» هم خارج از دایره لطف نباشد. هنر هم كه چیز مهمی نبود.
هدف این یادداشت هم، اشاره به ضعفهای بیشمار این سریال نیست. چراكه- متاسفانه- دهنمكی با همان نگاه یك سویه و یك جانبهای به سراغ تلویزیون آمده كه پیش از این دیده بودیم: ابتدا در رفتار اجتماعیاش، سپس در نشریاتش، بعد در مستندهایش و بعد هم در فیلمهای سینماییاش. در واقع این ادامه همان مسیر است.
پس چه بهتر كه طرف صحبتمان و نكته یادداشتمان، نه دهنمكی باشد و نه «دارا و ندار»؛ كه حتی او مهمانهای- همگی- خودی برنامههای نقد و بررسی سریالش را هم وقت انتقاد تحمل نمیكرد، چه رسد به آدمی چو من.حرف این چند خط هم دهنمكی و آثارش نیست چراكه اكنون دیگر با صراحت تاكید میكند برای او محتوا مهم است و حرفی كه میزند. ظاهراً هنر هم چیز مهمی نیست.
غرض از این اشارهها هم رسیدن به حرف اصلی است. آن جا كه در برنامه تلویزیونی نماینده محترمی به عنوان عضو كمیسیون فرهنگی مجلس مقابل دهنمكی مینشیند و از موضع اخلاق انتقادهایی دارد به - اتفاقاً - همان محتوای مورد اشاره و تكیه كلامها.
این نماینده محترم تلویزیون را میگوید «رسانه» و میگذاردش مقابل سینما و كل بحث را در باب مقایسه سینما و رسانه پیش میبرد؛ انگار نه انگار كه سینما هم خودش رسانه است.
ولی جالب اینجاست كه او در كسوت مقامی آگاه به تنوع آثار دهنمكی اشاره میكند و از طنز فیلم «آتشبس» ساخته او سخن میگوید. كاش آن صحنه تعجب و آن نگاه خیره دهنمكی را دیده باشید و البته بیخیالی و ادامه صحبت این نماینده را... ماجرا به همین سادگی است.
نماینده كمیسیون فرهنگی مجلس شاید همه فیلمها را نبیند. ولی آیا چنین شخصی با چنین سمتی نباید بداند روزی «آتشبس» ركورددار فروش سینمای ایران بوده؟ و نباید بداند این فیلم مهم را چه كسی ساخته؟ آیا اعضای دیگر كمیسیونها همینگونه عضو میشوند و آگاهیشان همینگونه است؟ ظاهراً- و شاید هم واقعاً!- هر چیزی در این جا مهم است جز همان مقوله بیاهمیت هنر.
روزنامه شرق- 13 اردی بهشت 1389