نوشته ها



جای خالی اکنون

ناصر صفاریان 

نبض هنرمند، نبض زمانه است. هنرمند مانا، به گذر زمان و حقیقت زمانه می اندیشد، و هنرمند میرا، در دیروز جا مانده و راهی به اکنون ندارد. نادیده گرفتن اکنون، نادیده گرفتن واقعیت است که هنر نیست. هفتمین جشنواره فیلم دفاع مقدس، آیینه تمام هنرمندانی بود که پشت خاکریزهای دیروز جا مانده بودند و خودشان را با امروز وفق نمی دادند. به جز یکی دو استثنا، هر چه روی پرده آمد، تصویر جنگ پشت سر گذاشته شده بود و روایتی از دیروز رزمندگان. تصویرهای تیر و تفنگ جنگ و لباس های خاکی جبهه و جغرافیای منطقه های جنگی، یکی پس از دیگری روی پرده می افتاد، و هیچ کس به دنبال رزمنده زمان جنگ، جبهه را پشت سر نگذاشته بود و با او به شهر نیامده بود تا ببیند او امروز چه می کند و چه می گوید. در حقیقت، هنرمند جشنواره فیلم دفاع مقدس سال 1377، از رزمنده ای که داعیه روایت زندگی اش را دارد– و در واقع، از موضوع فیلم خود– عقب مانده بود.

متاسفانه فیلم های بلند جشنواره را نمی توان تصویرگر امروز نامید. چرا که هر کسی که آن جنگ گذشته را دیده و حتی شنیده باشد، می داند که آن چه به اسم تصویرهای دیروز هم ساخته می شود، برآمده از دل واقعیت نیست و تحریف روزهایی ست که با گوشت و پوست و استخوان برای تک تک شاهدان قابل لمس بوده. صحبت از این که جنگ ما با جنگ های دیگر چه تفاوتی داشته، پیش از این که به سینما بیندیشیم، بیهوده است. دلیل این که در طی این همه سال هنوز فیلم های جنگی قابل اعتنا و معتبرمان در حد چند نمونه خاص باقی مانده و باقی آثار، تصویر شایسته ای از روزهای جنگ ارائه نمی دهد، همین بحث های بیهوده است. تمام این سال ها و حتی همین امسال در این جشنواره در همه نشست های شبانه وقت صرف این می شد که سینمای دفاع مقدس چه تفاوتی با سینمای جنگ دارد، و کسی که جبهه نرفته لیاقت ساخت فیلم در این عرصه را دارد یا نه، و.... تجربه سال هایی که پشت سر گذاشته ایم و به تعبیری برباد رفته، نشان می دهد که این خط کشی ها و تقسیم بندی ها راه به جایی نمی برد و باید در مسیر دیگری حرکت کرد.

این که فقط خودمان را ببینیم و جنگ را برای خودمان «دفاع مقدس» بنامیم و برای دیگران همان لفظ «جنگ» را به کار ببریم، این که همه حق را به جانب خودمان بدانیم، این که نقاط ضعف خود و نقاط قوت دیگری را نادیده بگیریم، این که ما همیشه شجاع باشیم و دیگری همیشه بزدل، این که به بهانه عدم حضور در جبهه، راه را بر تعدادی از فیلم سازان ببندیم، این که سینمای جنگ را ملک شخصی و ارثیه خانوادگی خود قلمداد کنیم و دیگران را در آن سهیم ندانیم، این که... همه این ها به امروزی منتهی می شود که از سینمای جنگ، دل مان به یک عنوان «دفاع مقدس» خوش است و تصویرهایی که دل خوشی بیاورد روز به روز کم تر و رنگ پریده تر می شود.

آن چه بارها و بارها در گفته ها و نوشته های متولیان سینمای جنگ نمود پیدا کرده، نشان می دهد که شرط ورود به این عرصه، «خوب» بودن است. اکنون «سینمای دفاع مقدس» جولانگاه تعداد زیادی انسان «خوب» و «شایسته» و «متعهد» است. اما واقعیت تلخ این است که بسیاری از این عزیزان متعهد با سینما بیگانه اند. چیزی که برای یک انسان عادی، ایراد نیست. مگر قرار است هر آدم خوبی، در همه زمینه ها موفق باشد؟ مگر قرار است همه این خوبان، فیلم سازان خوبی هم باشند؟ تلخ تر از همه این است که این انسان های شایسته و وارسته، خودشان در جبهه حضور داشته اند و جنگ را از نزدیک دیده اند و درگیر آن بوده اند، اما فیلم های شان نشانی از هشت سال جنگ تحمیلی عراق علیه ایران ندارد. اگر صحنه های مربوط به نماز و دعا و نوحه شب حمله را از این فیلم ها کنار بگذاریم، کجای این آثار به جنگ ما می ماند؟ این همه تصویرسازی فارغ از واقعیت، کافی نیست تا نگاه متولیان سینمای جنگ تغییر یابد؟ بهرام بیضایی، با سماجت واصرار خودش، «باشوغریبه کوچک» را به گونه ای ساخت که نمای کوتاه انفجارش، به صدها انفجارعظیم فیلم های جنگی ساخته شده در این سال ها برتری دارد و بالاتر از بسیاری از آثار «سینمای دفاع مقدس» می ایستد. باید راه را بر هنرمندان واقعی گشود. دیگر صحبت از دیروز و امروز گذشته، و به فردا کشیده است. به جز چند نمونه انگشت شمار، کدام یک از تولیدات جنگی این سال ها، سند شایسته ای برای معرفی جنگ هشت ساله به نسل آینده است؟ و راستی کسی فکر کرده که این تصاویر حتی در تضاد با گفته های مسئولان نظام قرار می گیرد و جنگ تحمیلی را وارونه جلوه می دهد؟ و اصلا کسی به فکر فردا هست؟

با گشودن راه بر هنرمند واقعی، جایی برای هراس از عدم شناخت او باقی نمی ماند. متولیان سینمای جنگ خیال شان راحت باشد که مشکلی پیش نمی آید. چرا که لازمه هر شناختی، حضور نیست. بهترین دلیل، همین تصویرهایی است که حاضران در جنگ ساخته اند و نشانی از جنگ ما را بر خود ندارد. و راستی اگر قرار بود هر خالقی برای خلق اثر در بطن حادثه حاضر باشد، فیلم های تاریخی چگونه شکل می گرفت؟ ضمن این که در زمینه موضوع های روز و بیان واقعیت های اجتماعی هم نیازی به حضور فیزیکی هنرمند نیست. هنرمند، تنها باید درک کند و به شناخت برسد. راه رسیدن به شناخت واقعی را هم هنرمند واقعی می داند.

ماهنامه فیلم- آبان 1377