سایت کافهسینما مطلبی نقل کرده از روزنامه بانیفیلم؛ که البته آن هم خودش از سایت انتخاب نقل شده. خودم پیگیری نکردهام و از راستیآزماییِ منبع بیخبرم، ولی آنقدرها چیز عجیب و غریبی به نظر نمیرسد که نادرست باشد. با این حال، امیدوارم از این مدل جملات قصار منسوب به صادق هدایت و فروغ فرخزاد و علی شریعتیِ برآمده از نبوغ ایرانی در فضای مجازیِ مرز پرگهر ما نباشد!
خانم دایان کیتن، بازیگرِ دوستداشتنیای که دوره نوجوانیمان ویدئوی فیلمهایش را دیدیم و بعدها هم البته دوستداشتنی ماند، مصاحبهای کرده و گفته که «سالهای سال مجرد مانده و این مجردی را یک انتخاب خوب میداند و بیش از سیوپنج سال است سر هیچ قرار عاشقانهای نرفته است. نکته جالب در این خصوص را میتوان دوستان و نامزدهای سرشناس او دانست. چهرههایی مثل وودی آلن، جک نیکلسون، وارن بیتی و آل پاچینو از صمیمیترین دوستان و نامزدهای ناموفق وی محسوب میشوند که هنوز هم با آنها صمیمی است.»
کیتون در این خصوص میگوید: «بله درست است که من دوستان زیادی دارم، اما هیچ قرار عاشقانهای با هیچ مردی ندارم. من با دوستان خود معاشرت میکنم، به زندگی خودم میرسم و تفریح میکنم، اما دلیلی برای عاشق شدن و ازدواج ندیده و نمیبینم. به نظر من هیچکس واقعا نمیتواند خوشحال و خوشبخت باشد، اگر شما خوشحال هستید، به نظر من از لحاظ ذهنی بیمار هستید. منظورم این است که چیزهای غمانگیز بسیار زیادی در زندگی وجود دارند.»
آدمیزاد است دیگر؛ خانم کیتن هم نه اصلا، این حرفهای راست یا دروغ هم نه اصلا... بحثِ آدمیزاد است. یکوقت دنبال عشق است و وقتی دیگر نه. دلیلش هم شاید اتفاقا خستگی و آزارِ همان عشقی باشد که گرچه شیرینیاش شیرینترین شیرینیِ عالم بوده ولی ماندگاریِ تلخیاش بیشتر ماندگار شده شاید و حالا آرامش، در تنهایی است و دوری از فضایی که رگهای از آن تلخیهای به امیدِ شیرینی برایت بیاورد. احتمالِ آمدنِ یکی که همه معادلات و محاسبات را باز به هم بزند و جایی باز کند در دلِ این خلوت البته که همیشه هست، حتی برای خانم کیتنِ حالا هفتادوسه ساله؛ ولی حالا کو آن یکی؟! پس تا این جای ماجرا و بی حرفِ پیش، دمِ خانم کیتن گرم با این نظر حکیمانه!
ناصر صفاریان
بیستونه/ تیر/ نودوهشت