درباره



سرویس خبر – سیاسی
ناصر صفاریان منتقد سینما و یكی از نویسندگان سینمایی مطبوعات در روزهای گذشته ربوده و پس از دو روز بازداشت آزاد گردید.
صفاریان در خصوص ربوده شدن خود به خبرنگار« سلام» گفت: عصر پنجشنبه گذشته (19/1/78) ساعت 6 بعد از ظهر توسط 3 نفر در مقابل پارك ساعی ربوده شده و بامداد شنبه (21/1/78) در جاده بهشت زهرا آزاد شدم.
وی گفت: ‌در هفته دوم فروردین ماه جاری طی تماس تلفنی از من خواسته شد كه مقابل پارك ساعی بروم و در آن محل با چند نفر ملاقات كرده و راجع به نوشته‌های خود برای آنها توضیح بدهم.
وی گفت: آنها طی تماس تلفنی از من خواستند كه ساعت 6 بعد از ظهر پنجشنبه (12/1/78) در مقابل پارك ساعی باشم.
صفاریان با اعلام این مطلب كه قرار جلوی پارك ساعی را جدی نگرفتم، افزود: بعد از ظهر روز شنبه (14/1/78) در خیابان شهید مطهری فردی موتور سوار كه ظاهری مرتب داشت به نزدیكی من آمد و با من سلام و احوالپرسی كرد.
وی تصریح كرد: من با این خیال كه موتور سوار مربوطه به دنبال آدرسی می‌گردد با او صحبت كردم.
وی اظهار داشت: موتور سوار در خصوص نیامدن سر قرار روز پنج شنبه از من توضیح خواست.
به گفته صفاریان مرد موتور سوار گفت: شما با توجه به نوشته‌های تان در روزنامه‌ها و نیامدن تان سر قرار سر نترسی دارید. البته این به معنی تهدید شما نیست؛ شما یك برادر و یك خواهر كوچك تر از خودتان دارید، اگر شما به خانه بروید و بگویند یكی از آنها از مدرسه به خانه نیامده است، آیا برای شما مهم نیست؟
صفاریان گفت: فرد موتور سوار موقع رفتن گفت شما فكر كنید و اگر دل تان خواست می‌توانید همان ساعت و همان روز پنج شنبه، در هفته جاری (19/1/78) به مقابل پارك ساعی در خیابان ولیعصر بیایید.
صفاریان گفت: پس از چند روز دلهره، بالاخره عصر پنج شنبه به مقابل پارك ساعی رفته و چند دقیقه در آن محل قدم زدم تا اینكه مرد جوانی جلو آمد و اسم من را سؤال كرد و گفت راجع به نوشته‌های تان چند سؤال از شما داریم. می‌توانیم این سؤال ها را در اتومبیل از شما بكنیم.
صفاریان در ادامه گفت: سوار یك خودروی پیكان سفید رنگ كه دو سرنشین داشت شدیم. و آن ها از من خواستند كه سر خود را پایین نگه دارم به طوری كه متوجه نشوم این خودرو چه مسیری را طی می‌كند.
وی گفت: پس از 10 دقیقه كه خودروی پیكان یك مسافت را طی كرد وارد حیاط خانه‌ای شدیم. سپس وارد یك آپارتمان و از آن جا به یك اتاق هدایت شدم.
صفاریان گفت:‌در اتاق یكی از همان افرادی كه در خودروی پیكان بود راجع به نوشته‌های من صحبت كرد و سپس سؤال و جواب شفاهی و بعد سؤال و جواب كتبی آغاز شد.
صفاریان گفت: عمده سؤالات در این خصوص بود كه چرا وارد كار مطبوعات شده‌ام و یا این كه با توجه به درآمد بسیار ناچیز مطبوعات چرا به این كار گرایش پیدا كرده‌ام، چرا بیانیه حمایت سینماگران از كمیته پی گیری قتل های زنجیره ای را امضا كرده‌ام و یا این كه چرا در نوشته‌هایم صدا و سیما را مورد حمله قرار می‌دهم و چرا تولیدات یك تشكل سینمایی انقلابی از طرف من در نوشته‌ها مورد حمله قرار گرفته است.
وی گفت: ‌پاسخ من به سؤالات آن ها این بود كه من یك منتقد سینمایی هستم و اگر انتقادی در نوشته‌های من است صرفاً انتقاد سینمایی و هنری است.
صفاریان افزود: ‌فرد مذكور پس از ساعت‌ها سؤال و جواب كردن گفت: «تنها یك سؤال دیگر از شما داریم. پس از این كه به این سؤال پاسخ مثبت دادید، هر جا كه بگویید ما شما را به آن جا می‌رسانیم و كار ما با شما تمام می‌شود».
صفاریان گفت: متن سؤال این بود: «در راستای اهداف فرهنگی بیگانگان، شما (یعنی صفاریان) و آقای م . س و خانم ل.ف از یك مؤسسه فرهنگی خارجی پول دریافت می‌كنید تا آثار روشنفكرانه سینمای ایران که مورد تأیید كشورهای بیگانه است و سنخیتی با ارزش های انقلابی و اسلامی ندارد مورد تایید و تمجید قرار گیرد و زمینه‌ حذف نیروهای متعهد و آثار انقلابی فراهم شود.»
وی افزود: ‌من با امتناع از امضای این سؤال اعلام كردم این مطلب مربوط به م.س و خانم ل.ف به من هیچ ارتباطی ندارد. ضمن این كه نه تنها خانم «ف» را هرگز ندیده بودم، كه حتی یك نوشته هم از او نخوانده‌ام.
صفاریان گفت: بالاخره پس از فشار روحی و خستگی مفرط پس از دو روز بازداشت، در آخرین ساعات جمعه شب آن برگه و سؤال را امضا كردم و آن ها نیز در بامداد شنبه به همان شیوه‌ای كه وارد محل شدند از آن آپارتمان بیرون رفتند و مرا در جاده بهشت زهرا رها كردند.
صفاریان به خبرنگار ما گفت که طی دو سال و نیم گذشته بارها تهدید تلفنی شده است و چندین بار خواسته‌اند كه با او در خصوص نوشته‌هایش به گفت و گو بنشینند.
وی گفت: سال گذشته مطلبی با عنوان «بگذارید شلمچه منتشر شود» در روزنامه «خرداد» به قلم من درج شد كه چند روز پس از آن طی یك تماس تلفنی از من خواستند كه دیگر در روزنامه «خرداد» مطلب ننویسم.
صفاریان در خاتمه گفت و گوی خود به خبرنگار ما گفت: بنده آن سؤال كاملاً دروغ و جعلی را امضا كردم تا پس از رهایی از بازداشت بتوانم در خصوص بازداشت دو روزه با مطبوعات گفت و گو كنم.
وی گفت كه در این خصوص شكایتی را تنظیم و تسلیم محاكم دادگستری كرده است. وی در این شكایت خواستار پی گیری ربوده شدن و بازداشت خود گردیده و تأكید كرده كه آن چه را كه در بازداشت امضاء كرده قبول ندارد.

روزنامه سلام - 26 فروردین 1378