هوای تازه



احمد نادعلیان

در هفته ای که گذشت بسیاری از دوستان به روش های گوناگون با من از فیلمی سخن گفتند که در بخش مستند یکی از شبکه های تلویزیونی خارج از کشور پخش شد. من به آن شبکه دسترسی نداشتم. از روزنه اینترنت فیلم را در ابعاد کوچک دیدم. ­اغلب دوستان به من نوشتند که "فیلم شما را دیدیم".  به منظور نادیده نگرفتن و تقدیر از زحمات دوستم  آقای میرتهماسب این یاداشت را می نویسم و نکاتی را یاد آور می شوم. بدین وسیله از مسئولین و کارشناس آن برنامه تشکر می نمایم.

فیلم با زحمات و سرمایه گذاری آقای میرتهماسب و همراهی گروه ایشان ساخته شد.  نقش من زندگی کردن بود.  سعی می کنم لیاقت آن چهره ای را داشته باشم که در فیلم معرفی شده بود. کار من زحمت دارد ولی زحمت مضاعف آقای میرتهماسب این بود که علاوه بر زحمت در آن زمان هزینه سنگینی را متحمل شدند و ماه های زیادی قبل و بعد از تصویربرداری به ساختار آن فکر می کردند. من اعتقاد دارم که ما فقط خودمان نیستیم بلکه افراد پیرامون ما را می سازند و شکل می دهند.نکته ای که باید یادآور شوم در نظر گرفتن این نکته است که تصویربرداری و ساخت این فیلم مربوط به حدود ده سال قبل بوده است. پسر من بهزاد که تصاویرش در فیلم او را در سن 6 سالگی نشان می دهد حالا 16 ساله است. متاسفانه تا کنون این فیلم هیچوقت در شبکه های تلویزیونی داخل کشور به نمایش در نیامده است.  در نتیجه با توجه به سپری شدن زمان، ارزیابی ما می تواند تاریخی باشد. چون موقعیت کارهای هر دو ما دگرگون شده است و نباید این انتظار وجود داشته باشد که هنر و توانائی امروز ما در آن منعکس شده باشد.در زمان آغاز تصویربرداری هنوز کارهای من در فضای داخل کشور به صورت رسمی ارائه نشده بود و در عرصه بین المللی کاری جدی انجام نشده بود. البته من تائید می کنم که در زمان ساخت فیلم نیز زمینه کار من تنوع داشت و در آن زمان کارهای مجازی و نقاشی بر روی پرده های قلمکار نیز انجام می دادم و در روند تصویربرداری از آنها نیز تصویربرداری شده بود. ولی آقای میرتهماسب آگاهانه بر موضوع مورد نظر خود تمرکز کرد و این یکدستی و جهت معین حالا مورد تقدیر قرار گرفته است.فیلم گواهی می دهد که تعامل گرایی همواره بخشی از کار من بوده است. همیشه هنر بدوی، فرهنگ عامه و کودکان برای من مهم بوده اند. من سعی داشته ام از مفاهیم کهن و عامیانه بهره ببرم و از سوی دیگر هنری که می تواند فقط برای روشنفکرها معنی داشته باشد را به میان مردم ببرم و فهم آنها را دشوار نکنم.این بی پیرایه بودن در روند فیلم  وجود دارد. فکر می کنم میرتهماسب بواسطه بهره گیری از پرسش ها و فهمی که همواره نسبت به یک هنرمند در جامعه وجود دارد، دوست داشت پاسخ ها را بشنود.  فیلم میرتهماسب برای عموم و خواص معنی دارد.شاید این تصور وجود دارد که انتخاب یک موضوع بکر می تواند به یک اثر ارزش و اعتبار بدهد. اما فیلم خوب می تواند بیشتر محصول نگاه متفاوت و شخصی یک فیلمساز باشد. قبل از مراجعه میرتهماسب و آغاز فیلم، من در صدد ساخت یک خلوت رویائی بودم. اما شرایط از پیش تعیین نشده منجر به مفقود شدن، دفن شدن و تخریب آثار شد. شاید راه کار من می توانست بازآفرینی دوباره آثار و نادیده گرفتن شرایط باشد و تصور من ساخت یک فیلم از نوعی فضای رویاگونه بود. اما میرتهماسب از این شرایط بهره برد و ناسازگاری پیرامون را به لایه اول فیلم کشانید. این واقعیتی بود که در سال های اول زندگی من در پلور از آن فرار می کردم. اما پس از تولد این فیلم من نیز از چنین شرایطی بهره بردم. این رویکرد میرتهماسب بر چگونگی روند کارهای بعدی من تاثیر داشت. در نتیجه با توجه به وقفه ای که در نمایش فیلم وجود داشته و چنین رویکردی توسط مخاطبان عام ایرانی ابتدا در کارهای من دیده شده نباید این قضاوت صورت بگیرد که میرتهماسب فقط منفعلانه تصویرگر رفتار من بوده است؛ بلکه خلاقانه از شرایط بهره برده است و این نگرش را من از ایشان به یادگار دارم.مجددا از ایشان و همه دوستان شان برای شکل دادن چنین شخصیتی تشکر می نمایم.

مهرماه 1389