ناصر صفاریان
۱
در جشنواره فجر امسال، بزرگداشتى براى سه سینماگر ایرانى در نظر گرفته شده بود: خسرو سینایى، مجید انتظامى و گلاب آدینه. اما آن چه بزرگداشت نام گرفت، تنها اختصاص چند دقیقه از مراسم افتتاحیه بود و چاپ سه پوستر. در حالى كه نكوداشت یك سینماگر یعنى بزرگداشت مقام او به عنوان كسى كه در عرصه سینما فعالیت مى كند و اختصاص بخشى براى نمایش آثار او. در واقع چیزى كه مورد تجلیل قرار مى گیرد، شخصیت حقوقى فرد است، نه شخصیت حقیقى او. شخصیت حقوقى او هم در گرو آثارش است. خب، پس چرا نباید در نكوداشت این سه نفر، آثارشان به نمایش گذاشته شود؟ آن هم در شرایطى كه یكى از این سه تن، مستندساز بزرگى است كه خیلى از آثارش هیچ گاه به نمایش درنیامده و جذابیت نمایش براى نخستین بار را در خود دارد. براى یك آهنگساز هم مى توان به جز نمایش فیلم ها، تمهیدى براى نمایش آثار مكتوب موسیقیایى و اختصاص بخشى به نواختن گوشه هایى از آثار سینمایى او در نظر گرفت. بازیگرى هم كه به جایگاه تجلیل و بزرگداشت رسیده، به راحتى مى توان چند فیلم مطرحش را براى نمایش در بخشى ویژه انتخاب كرد.امسال كه گذشت، سال آینده بزرگداشت را در عمل برگزار كنیم نه در حرف و تنها در چند دقیقه براى مهمانان مراسم افتتاحیه.
۲
حكایت نرسیدن فیلم ها به جشنواره و آماده نشدن آن ها براى دیده شدن، حالا دیگر براى همه ما عادى و معمولى جلوه مى كند. اصلاً جزئى از خود جشنواره شده و مثل همه بى برنامه گى هاى زندگى ایرانى كه همه در آن دخیل هستیم و به آن تن داده ایم، شیرینى خاصى دارد و اگر نباشد، انگار چیزى را گم كرده ایم. به همین خاطر است كه مخاطبان اصلى جشنواره، یعنى منتقدان سینما و دانشجویان و اهالى سینما و تماشاگران حرفه اى، كم تر اعتراض مى كنند و معترضان اصلى، عموماً كسانى هستند كه بلیت را از طریق دوستان و آشنایان دریافت كرده اند و هدف شان دیدن فیلمى ست كه وقتى بگذرد و لذتى حاصل شود. طبیعى است كه این دسته تماشاگران وقتى مثلاً به تماشاى فیلم حاتمى كیا آمده اند اما به جایش یك فیلم هنرى ضدقصه بدون بازیگر آشنا نشان مى دهند احساس خوبى نداشته باشند.
اما گذشته از این ، اصل ماجراى بى برنامگى و نرسیدن فیلم ها و جای گزینى هاى مداوم، لطمه اى ست كه به وجه اسنادى منابع جشنواره و از همه مهم تر، كاتالوگ آن مى خورد. كاتالوگ جشنواره سند برگزارى آن است و بعدها هر كس به سراغش برود، بر اساس آن قضاوت خواهد كرد چه فیلمى در فلان دوره نمایش داده شده. حالا وقتى نام فیلمى در كاتالوگ هست كه خودش در جشنواره نبوده تكلیف وجه سند گونه كاتالوگ چه مى شود؟
امسال از همان روزهاى نخست صحبت نرسیدن دو فیلم «پرونده هاوانا» و «تقاطع» به گوش مى رسید و عدم نمایش آن ها تقریباً قطعى بود، اما در روزهاى آخر هر دو فیلم آماده نمایش شد. در عوض دو فیلم «سینه سرخ» و «پروانه اى در مه» كه كسى تصور نرسیدن شان را نداشت، از نمایش بازماند. حالا هم اسم هر دو فیلم در كاتالوگ ثبت شده. اولى در بخش مسابقه و دومى در قسمت مهمان. همان طور كه نام فیلم «رؤیاى خیس» هم در بخش مهمان آمده، اما خود فیلم در جشنواره حضور نداشت.
خب، به هر حال باید این بى نظمى هر ساله نظم بگیرد و برنامه جشنواره را موقعى قطعى تلقى كنند كه كپى اصلى فیلم ها حاضر و آماده باشد و به دفتر جشنواره تحویل داده شده باشد. ان شاءالله كه یك روز بالاخره اتفاق مى افتد!
۳
تصویرهاى گرفته شده از روزهاى انقلاب، براى دومین سال از شبكه هاى تلویزیونى پخش مى شود. البته باز هم لابه لاى برنامه ها و باز هم بدون تدوین مناسب. خدا كند كسى به این تصویرهاى ناب و به این اسناد ماندگار سر و سامان بدهد.
۴
این هم نقل به مضمونى از خواجه عبدالله انصارى:
كار خدا به عنایت است و عبادت، زیور
كه ابراهیم در بتخانه بود و ابلیس، فرشته مقرب
در آخر، ابراهیم پدر ایمان گشت و ابلیس به قعر اسفل السافلین.
روزنامه ایران- ۲۵ بهمن ۱۳۸۴