نوشته ها



ناصر صفاریان

این كه هنرمند نباید اهل سیاسی‌كاری باشد، آن قدر بدیهی است كه نیازی به دلیل و برهان و بحث ندارد. چون شأن هنر، بالاتر از این حرف‌هاست. اما هنرمند هم حق دارد مثل هر شهروند دیگری تفكر و حتی نگاه سیاسی داشته باشد و بر مبنای بینش سیاسی خود زندگی كند. طبیعی ست كه این بینش، شغل و نگاه كاری او را هم در بر بگیرد و او با در نظر داشتن آن، به هنر خود مشغول شود. این یك حق طبیعی و خدادادی است و هیچ انسانی نباید آن را باز ستاند.
این آزادی را باید آن قدر پذیرفته باشیم كه وقتی یادمان می‌آید آقای فلانی در انتخابات خرداد 76 از آقای x حمایت كرده بود و آقای بهمانی از آقای y، بنابر سلیقه سیاسی‌مان آن‌ها را نسنجیم و نتیجه نگیریم یكی خوب است و دیگری بد. در واقع، خوب بودن یا بد بودن آن‌ها به صداقت یا تزویر در انطباق حمایت‌شان با درونیات شخصی‌شان مربوط می‌شود.
به همین خاطر است كه برای فیلمسازانی كه متعلق به طیف فكری راست هستند- و شخصاً از آن بیزارم- بیش از دیگرانی كه تفكر راست ندارند اما ریاكارانه خود را به جناح این طرفی چسباندند ارزش و احترام قائل هستم. ارزش‌شان هم به این دلیل است كه در فیلم‌های شان هم خودشان هستند و حتی در اوج اقتدار اصلاح‌طلبان در روزهای به دست گرفتن قدرت و پیش از این كه توسط همفكران همین فیلمسازان زمین‌گیر شوند اندیشه‌شان را حفظ كردند.
اما وقتی هنرمندی مثل مهران مدیری كه اتفاقاً خیلی هم هنرمند است خودش را، هنرش را و محبوبیتش را هزینه انتخاباتی جناح مورد علاقه‌ سران تلویزیون قرار می‌دهد، آن وقت چه باید گفت؟ آیا او به خاطر عقیده و از سر اعتقاد این كار را كرده است؟
امیدوارم مهران مدیری، سرپرست نویسندگان (كه از بهترین فیلمنامه‌نویسان سال‌های اخیر سینمای ایران است) و تهیه‌كنندگان معظم برنامه (كه برای نخستین بار در تاریخ تلویزیون دولتی ایران، زمان پخش برنامه را همراه با زمان اگهی‌های آن، یكجا از تلویزیون خریده‌اند و این قطعاً از عزیز بودن‌شان ریشه می‌‌گیرد) قسمت نمایشی مربوط به انتخابات را از سر عقیده و درونیات خودشان ساخته باشند. در غیر این صورت… فقط باید اظهار تأسف كرد و بس.
دوست نازنینی دارم كه بخش اعظم زندگی هنری‌اش صرف كارهای شعاری و تبلیغاتی جناح راستی‌ها شده. خودش می‌گوید: «ما مرده شوریم. فرقی نداره چه كسی رو بشوریم.» هر چند حاضر نیستم در هیچ شرایطی مثل او فكر كنم ولی حرفش را معقول می‌دانم. چون كارش بیش‌تر یك كار فنی است تا هنری. اما وقتی یك كارگردان و یك فیلمنامه‌نویس در اوج كارزار انتخاباتی، خودش را هزینه می‌كند تا جناح حاكم بر تلویزیون جناح رقیب خود را بكوبد، آن وقت چه باید گفت؟
امیدوارم آنچه در طنز «نقطه‌چین» دیدیم، حرف دل این هنرمندان دوست‌داشتنی باشد. امیدوارم از سر اعتقاد باشد. امیدوارم عقیده‌شان باشد… و امیدوارم من اشتباه كرده باشم.

 

روزنامه «یاس نو»- 12 بهمن 1382