وقاحتِ محض...
این که ناخواسته و نادانسته خطا کنی و بعد اعلام کنی و به جبران برخیزی و در موضعِ پوزش به تواضع باشی، نامش خطاست؛ و اگر فعل غلط انجام دهی و پنهانش کنی و به انکارش بنشینی و هر که به افشای غلطت نشست را تهدید کنی و بر اعلام نکردن و بر نکردنِ کارَت مُصِر باشی همچنان، نامش نه خطا، که جرم است، جنایت است، وقاحتِ است.
بر حسابِ همین سرزمینِ بیحساب هم اگر پشتِ فرمان به عابری بزنی و بپذیری خطایت را و به جبران برخیزی، حساب و کتابِ متفاوتی در کار است تا بزنی و بگریزی و به صراحت به دروغ بنشینی که اساسا تو نبودهای.
آنچه بر انهدام هواپیمای مسافربری تهران-اکراین گذشت و آنچه بر انکار و انکار و انکار مسئولان دیدیم، از نفیِ رییس سازمان هواپیمایی تا موضعِ تهدید مشاور رییسجمهور، تا کلا و اساسا و اصولا پاک کردنِ هر چه مسئولیتپذیری است، حکمِ همان راننده گریختهای دارد که به انکار نشسته است و به اصرارِ هرچه هست، مگر آن که دیده باشندش و گرفته باشندش و...
حالا هم شلیکِ موشک که به قطع و یقین خطای انسانیست نه تعمد بر کشتار، بی نیاز غور و تفحصِ خاص و تنها با شمردن شلیکها و تنها با اعلامِ مرکزِ شلیککننده، از همان دقیقه اول فاجعه آنقدر واضح بوده که نیازی به پنهانکاری مدیران و خطزدنِ خطا که هیچ، به انکار نشستنِ غلطش نباشد. همین پنهانکاری و پذیرفتن به وقتِ ناچاری و نبودنِ راهی بر ادامه پنهانکاری است که هر انکار و تکذیب این روزهای مسئولان جز وقاحتِ نام نمیگیرد و جز وقاحتِ محض نیست که نیست که نیست...
ناصر صفاریان
بیستویک/ دی/ نودوهشت