در حاشیه قاچاق فیلمهای ایرانی به شیوهای خاص!
مدتی قبل، در ادامه بروز دوباره پدیده قاچاق فیلمهای ایرانی، کارِ فروش فیلم پراستقبال «متری شیشونیم» به کنار خیابانها و فروشگاههای غیرمجاز کشید. سیدجمال ساداتیان، تهیه کننده این فیلم در واکنشی گرچه دیرهنگام گفته است: «چرا فیلمی که به امانت جایی گذاشته شده اینطور منتشر {می}شود؟ مدارکی دارم که برخی دوستان اذعان داشتند فیلم را از دوستان وزارت ارشاد گرفته و در خانه تماشا کردند.»
این روایت گرچه تاسفانگیز است، ولی جالبیِ نه چندان تازهاش به همان نقشِ وزارتخانۀ متولیِ امر برمیگردد. اما در قیاس با اتفاقی دیگر که از حیث جالب بودن، بسیار فراتر از این یکیست، این نمونۀ ذکرشده تقریبا چیز خاصی نیست و یکی از مواردِ تکراریِ بارها اتفاق افتاده است... حالا فکر میکنید آن ماجرای بسیار جالبتر و بسیار عجیبتر چه چیزی میتواند باشد؟ شرحش را عینا از گزارش امروز سایت تابناک نقل میکنم برایتان:
«وزیر وقت فرهنگ و ارشاد اسلامی دیویدیِ فیلمِ {توقیفشدۀ} «عصبانی نیستم» به کارگردانی رضا درمیشیان {محصول سالِ نودودو} که پس از کشوقوس فراوان اکران شد را به خانه میبرد تا در محفل خانوادگی این فیلم را تماشا کند! از قضا یکی از وزرای وقت از وزیر وقت فرهنگ و ارشاد درخواست میکند دیویدی این فیلم را داشته باشد تا تماشا کند و وزیر وقت نیز دیویدی را در اختیار قرار میدهد!
آقازاده وزیر وقت در یک مهمانی در لندن فیلم را برای دوستانش نمایش میدهد و دقیقا پس از این مهمانی فیلم لو میرود و بدین ترتیب فیلم که بر روی آن درج شده بوده «نسخه بازبینی» قاچاق میشود و لو میرود! اشتباه آقازاده وزیر وقت این بوده که محرمانگی ماجرا را به دوستانش توضیح نداده و برخی از مهمانان پس از این مهمانی در مواجهه با برخی {عوامل} این فیلم بابت کیفیت این فیلم که در خانه آقازاده وزیر وقت دیدهاند، تبریک گفتهاند»!
در حدِ وزارت که چنین است... بگذریم. خدا رحمت کند مرحوم ملکالشعرای بهار را. این بنده خدا شعری دارد نه فقط در وصف آن روزگار، که گویی برای خودِ خودِ ما و خودِ خودِ این روزگارِ ما:
«به شب از دزد باشد وحشت و روز از عَسَس ما را»
ناصر صفاریان
بیست/ مرداد/ نودوهشت