احمد زاهدی
خبرگزاری رسمی جمهوری اسلامی به نقل از باشگاه خبرنگاران جوان (وابسته به صدا و سیمای جمهوری ...اسلامی) خبر از بازداشت شش تن از مستندسازانی داده است که در میانشان نام ناصر صفاریان، مجتبی میرتهماسب، هادی آفریده، محسن شهرنازدار و كتایون شهابی بهچشم میخورد. اینجانب به عنوان تهیهکننده و تصویربردار فیلم مستند «هانیبال الخاص»، از آنجا که این دوستان بدون هیچ چشمداشتی و تنها از سر دلسوزی و ارزش گذاشتن بر سینمای مستقل و مستند، زحمات و تلاش فراوانی برای نمایش و عرضه این فیلم مستند متقبل شده بودند، لازم میبینم نکاتی را یادآور شده و اعلام کنم که همانند دیگر همکاران مستندساز و اهالی سینمای ایران، خواستار آزادی فوری و اعاده حیثیت از این مستند سازان و همچنین سایر هنرمندان و سینماگران زندانی هستم.
ناصر صفاریان را از نوجوانی خودم ـ که او در آن زمان جوانی بود که فیلم مستند «سرد سبز» را درباره فروغ فرخ زاد میساخت ـ میشناسم. من هم در آن زمان مشغول ساخت فیلم مستندی درباره فروغ فرخ زاد بودم که در روزنامهای خبر ساخت فیلم مستند دیگری درباره فروغ توسط ایشان را خواندم. با او تماس گرفتم و گفتم بر این باورم که او فیلم بهتری خواهد ساخت و برای همین تمام نماهای خامی که تا آن زمان با دوستانم گرفته بودیم را به آقای ناصر صفاریان دادم که از بخشهایی از آنها، با ذکر منبع در فیلمی که ساخت استفاده کرد.
بعدها که دانشجوی سینما شدم و مستند ساز، هم ناصر صفاریان و هم دیگر اعضای انجمن مستندسازان ـ که متاسفانه اکنون نام تعدادی از این بهترین و هنرمندترین فرزندان این مملکت را به عنوان زندانی امنیتی میخوانیم ـ بسیار به من کمک کردند. ناصر برای تنها امکان نمایش فیلم مستند بلندی که درباره هانیبال الخاص ساخته بودم، در خانه سینما خیلی زحمت کشید و بی هیچ چشمداشتی موجب شد تا آن فیلم بتواند برای اولین و آخرینبار (بدون هیچ حذف و تعدیلی) در سالن خانه سینمای ایران، نمایش داده شود و هرگز از یاد نخواهم برد که چهطور تمام مدت ایستاد و یادم داد وقتی که تهیه کننده در جلسه نمایش فیلماش حاضر شود چه آدابی دارد .
ناصر صفاریان نهتنها هیچگاه مرا و نه هیچ مستندساز دیگری را تشویق و ترغیب به فروش فیلمش به شبکههای تلویزیونی ماهوارهای نمیکرد، بلکه مخالف این موضوع نیز بوده و همواره سعی داشت فضایی برای همه به وجود آورد که بتوانند فیلمهایشان را قانونی و در شبکه نمایش ویدئویی خانگی کشورعرضه کنند و خود نیز چنین کرده بود. تماسها و پیگیریهایش مثال زدنی و شرافتاش و باور به کاری که میکرد ستودنی است.
من اعتراف میکنم که به عنوان یک جوان ایرانی فارغالتحصیل سینما که علاقهمند به مستندسازی است، از سوی هیچ نهاد و سازمان و شخصی هرگز نهتنها تشویق و حمایت نشدم که مورد پذیرش هم قرار نگرفتم. و این فقط ناصر صفاریان و میرتهماسب و دیگر اعضا و هیات مدیره انجمن مستندسازان ایران بودند که مرا مانند یک برادر پذیرفته و برای کارهای مختصری که در حوزه ساخت و تهیه فیلم مستند انجام داده بودم، ارزش قائل میشدند.
همانطور که در بیانیه خانه سینمای ایران آمده، بازداشت مستندسازان ایرانی قطعاً یک «سوء تفاهم بزرگ» است که با «اعتماد مسئولان» و اعاده حیثیت از این جوانان هنرمند و مستندساز کشورمان قابل حل است. در شان هیچ نظام جمهوری در هیچ کجای جهان نیست که هنرمندان و فیلمسازان جوانی را که در سالهای پس از انقلاب رشد و نمو یافتهاند و سرمایههای کشور محسوب میشوند، زندانی کرده و در شرایطی که بحرانهای اقتصادی و سیاسی فراگیر و پرهزینه شده است، چنین با اعتبار فرهنگی کشور بازی کند.
ناصر صفاریان و مجتبی میر تهماسب و سایر سینماگران و مستند سازان هیچ خطری برای کشور و نظام انقلاب اسلامی ندارند، خطر آنجایی است که رسانه ملی با در پیش گرفتن رفتار و نگاهی یک سویه با حذف سایر صداها و اندیشهها اعتماد عمومی را از دست بدهد و در دست عدهای از بیاستعدادترین نمایشگران باشد. که در نتیجه آن مردم برای گذراندن اوقات فراغت رو به سوی رسانههای ممنوعه آورند و ابتذال و بیاخلاقی جایگزین نگاه پاک و انسانی مستندسازان و جوانهای مستعد کشورمان شود. خطر اینجاست که با حذف صداهای دیگر (مانند بازداشت و زندانی کردن مستندسازان سینمای ایران) و تک صدایی ساختن رادیو تلویزیون، زمینه برای فرار مغزها مهیا و بشقابهایی که فارسی1 و سایر شبکههای مبتذل ماهوارهای را میبلعند ودر دل خانههای ما بالا میآورند، فراهم کردهاید. با آینده نگری و خردورزی از جوانان کشورمان حمایت کرده و مستند سازان شریف سینمای ایران را آزاد کنید.
فیس بوک- مهر 1390