در حاشیه نمایش یك فیلم سینمایی از تلویزیون
ناصر صفاریان
جرح و تعدیل فیلمها و سریالها در تلویزیون به جایی رسیده كه دیگر «جرح» و «تعدیل»، واژههای مناسبی برای استفاه در این مورد نیست. در این كه به هر حال تلویزیون هم مثل هر جای دیگری ضوابطی دارد و مناسباتی بر آن حاكم است، بحثی نیست. اما آن چه این روزها میبینیم، دیگر ضابطه نیست. یك سری مقررات دست و پا گیر و بیهوده است كه بیشتر دافعه ایجاد میكند و بیننده را به سوی شبكههای ماهوارهای سوق میدهد.
نمونه شاخص سانسور در تلویزیون جمهوری اسلامی ایران، پخش سریال «از كرخه تا راین» به شكل مثله شده بود. مهمترین نكته این نمونه، اظهار نظر بالاترین مقام تلویزیون است. دكتر پورنجاتی در دفاع از این اقدام -ناشایست- سیما اعلام كرد: «ما زهر این مجموعه را گرفتیم» ابراهیم حاتمیكیا در پاسخ به این گفته و درباره ضوابط حاكم بر پخش برنامه در تلویزیون میگوید: «تلویزیون دارای موقعیتی است كه آرزوی هر فیلمسازی است فیلمش از این طریق با مخاطبان گستردهای ارتباط برقرار كند. ولی اتفافی كه برای «از كرخه تا راین» رخ داد و به قول آن دوست گرامی زهر فیلم گرفته شد، باعث شده حالا هر فیلمی میخواهم بسازم، ابتدا فكر كنم زهر دارد یا نه. وقتی میبینیم فیلمی كه برای هر ثانیه آن زحمت كشیدهام به چنین سرنوشتی دچار میشود، دیگر انگیزه و شوقی در من برانگیخته نمیشود. امیدوارم دوستانی كه از من توقع ساخت فیلم برای تلویزیون دارند این امان نامه را برای فیلمسازی به من بدهند و لااقل از پیش به من بگویند فیلم شما در امان است و گرفتار قیچی نمیشود. در این كه تلویزیون قوانینی برای پخش فیلم دارد، بحثی نیست. ولی حداقل كاری كه برای فیلم مغایر با قوانین ممیزی تلویزیون میشود كرد، این است كه به آن فیلم اصلاً اجازه پخش از تلویزیون ندهند.»
آن چه ذكر شد مربوط به تولیدات ایرانی است، كه سازندگان آنها در این جا حضور دارند. وقتی صاحب جنس در كنار محصول خود ایستاده، چنین اتفاقی رخ میدهد؛ وای به حال موقعی كه جنس بیصاحبی دچار قیچی سیما شود. تكه پاره شدن -یا تكه پاره كردن!- فیلمهای خارجی به قدری فاجعهآمیز و تأسف آور شده كه اغلب این آثار برای هیچ كس قابل درك نیست و بیننده اصلاً نمیفهمد موضوع از چه قرار است. مدت زمان نمایش فیلمهای خارجی هم كه با این سیاست، به سقف جدیدی رسیده است. فیلمهای شصت و هفتاد دقیقهای كه دیگر عادی شده، گاهی اوقات، فیلمی كه پخش میشود، زمانی كمتر از یك ساعت دارد.
تكرار تصاویر فیلم به جای صحنههای حذف شده و كاهش میزان رنگ برخی صحنهها تا مرز سیاه و سفید شدن، نمونههای جدید هنرنمایی مسوولین پخش شبكههای تلویزیونی است. تغییر روابط شخصیتها، به وسیله دوبله هم كه متداولترین روش تغییر در فیلمهای خارجی ست. اما گاهی اوقات، این روش قدیمی چنان ناشیانه به كار گرفته میشود كه جز احمق انگاشتن «بینندگان عزیز سیما» امر دیگری را تداعی نمیكند.
چند وقت پیش، در ابتدای یك فیلم سینمایی - فكر میكنم فرانسوی- شخصیت مرد داستان، شخصیت زن را خواهر خود معرفی میكند. خواهر مزبور هم میگوید: «من از بچه گی، برادرم را خیلی دوست داشتم.» بعد هم برای رفع هر گونه سوءتفاهم احتمالی، شخص ناظر میگوید: «چقدر هم شبیه به هم هستید.» خب تا این جای قضیه كه ایرادی ندارد. اما در آخر فیلم، موقعی كه دو قهرمان داستان، خوش و خرم، سوار بر اتومبیل خود، به مسافرت میروند، یك ناظر دیگر كار را خراب میكند. این ناظر –فضول!- میپرسد: «كجا میروید؟» و آن برادر فراموش كار كه گویا یادش رفته خواهرش كنارش نشسته میگوید: «ماه عسل»!
روزنامه سلام- 30 آبان 1375