فیلم ها



ناصر صفاریان

من فیلم می ­سازم. یواشکی هم نمی­ سازم. گرفتن پروانه ساخت را که اساسا ردی از آن در قانونِ مصوب نیست و از نظر برخی مدیران کنونی هم قانونی نیست قبول ندارم، ولی همیشه برای گرفتن پروانه نمایش -که درست یا غلط، حقی حاکمیتی­ ست- تلاش می­ کنم. خیلی هم تلاش می­ کنم. من این­جا نفس می­ کشم و نفس­ کشیدنِ این جا را که انتخاب کنی، همه­ چیز را در شکل و شمایل این جاییِ آن پذیرفته ­ای. از پله ­ها بالا و پایین رفتن، پشتِ درِ اتاق­ ها نشستن، به بی ­هنریِ کارمندانِ هنر تن دادن و... ولی این­ جا فیلم می­ سازم که این­ جا نمایش داده شود.

       یک سالی هست پی­ گیرِ نمایشِ فیلم جدیدم هستم. «شب شیدایی»؛ مستند بلندی درباره تاریخ ترانه در ایران. و دوباره همان سنگلاخِ همیشگی... با این تفاوت که گاهی با برخورد بهتر و لبخندی بر لب و کلماتی احترام آمیز رو ­به ­رو می ­شوی. گرچه یازده ماه است که در نوبت دیدار یکی از مدیران هستم، گرچه هم ­چنان پی­گیر تماس با مدیری هستم که پیش از این دوستم بوده و حالا از هرچه دیدار و تماس است طفره می رود، گرچه بی جوابی شده خودش نوعی جواب و... ولی این بار خسته شده­ ام؛ بریده ام.

       چند روز پیش، در اقدامی تعجب­ آور و قابل احترام، معاون یکی از مدیران تصمیم­ گیرنده به نامه ­ام پاسخ مکتوب می ­دهد. با شوق و با احساس احترام، پاکت نامه را دریافت می­ کنم، شوقی که چند ثانیه بعد رنگ می ­بازد. نه فقط جوابی کلی و بی­ربط است درباره فیلم­ هایی که امکان حضور در جشنواره فجر را ندارند و اساسا ربطی به موضوع من ندارد، که تلخی­ اش در این است که پاسخ نه در سربرگ و با مهر و امضا، که در زمینۀ اصلِ نامۀ خودم مرقوم شده؛ و در واقع، اصل نامه­ ام را با مهرِ دریافت و شماره دبیرخانه به خودم برگردانده ­اند؛ طوری که حالا دیگر بنده اساسا هیچ نامه ای در آن­ جا ندارم.

         برای تمام مدیران و مسئولان و تصمیم­ گیرندگان چنین نوشته­ ام و توقعم چنین بوده: «وقتی قرار است فیلمی با موضوع و نگاه تاریخی ساخته شود، نمی ­توان -و نباید- بخشی را گفت و بخشی را نگفت. روایتِ تاریخ است و آن ­چه رخ داده؛ و در بازگویی ­اش نباید به حذفِ چیزی نشست. «شب شیدایی» هم حاصل همین نگاه است و با این دید به تاریخ موسیقیِ ترانه­ ای ساخته شده. به همین دلیل، طبیعی ­ست که صحنه­ ها و نکته­ هایی در فیلم باشد که با شرایط و ضوابط امروز هم ­خوانی نداشته باشد و این مسئله مانعِ نمایشِ عمومی فیلم باشد. بنده هم انتظار صدور پروانه نمایش برای عمومِ مردم ندارم. ولی این توقعِ به ­حق را دارم که از ساخت این فیلم و چنین آثاری حمایت صورت گیرد و به عنوان یک سند نگهداری شود؛ با تلاش برای نمایش ­های فرهنگی، دانشگاهی، تحقیقی البته. معتقدم هماره نیاز به ساخت مستندهایی هست که شاید امروز امکان نمایش نداشته باشد، ولی باید ساخته شود و به عنوان سند در اختیار محققان و متفکران و قشر فرهیخته باشد و امکان نمایش برای خواص را بتوان برایش فراهم کرد.»

          من فیلم ­سازم و وقتی ،بی­ هیچ حمایتی، 6 سال وقت و هزینه صرف­ کرده ­ام تا روایتی داشته باشم از تاریخ، و به دنبال نمایش عمومیِ آن هم نیستم در شرایطِ کنونی، خواستۀ بی­ جایی ­ست فراهم ­شدنِ امکانِ نمایشِ فرهنگی و خاص برای اهالی فرهنگ و درخواستِ حمایت از ساخته ­شدن چنین آثاری؟ منِ فیلم ­ساز، فیلم می ­سازم که دیده شود. فیلم را فقط برای ساخته­ شدن نمی ­سازند. فیلم برای دیده­ شدن است؛ و این وظیفۀ منِ فیلم ­ساز است که حتی در شرایط خستگی هم به هر امکانی برای نمایش فیلمم فکر کنم.

 

روزنامه اعتماد- 25 مرداد 1393