زمان بچهگیمان در دهه شصت، مرحوم ناصر مهدیپور، فیلم «دلار» را ساخت و سریال «آقای دلار» را هم فرهاد توحیدی نوشت و مجید بهشتی ساخت. هیچکدام هم خیلی ماندگار نشد در قیاس با آثار آن سالها، حتی در شکل و شمایل نوستالژیبازیهای دهه شصتی در گذر زمان. اما اسم دلار، برای بچههایی که هنوز سرشان در حساب و کتاب بازار نبود، از همانجاها ماندگار شد، تا بعد و بعدتر که بفهمند دلار چه نقشی در جایجای زندگیشان در ایران اسلامی دارد و بالا و پایین شدنش، چهگونه همهچیزشان را بالا و پایین میکند.
در این سالها آنقدر مشت محکم به دهان آمریکا زدیم و آن قدر آمریکا را به زانو درآوردیم که نگو، ولی خب در کنار همه این ضربههایی که زدیم، هی تلاش کردیم دلار را از مناسبات اقتصادی بینالمللیمان حذف کنیم و هی شعار دادیم و وعده دادیم به حذف دلار در روابط با فلان کشور و بهمان دولت و... ولی خب نشد دیگر. این بود که ترجیح دادیم به جایش، باز هم مشت محکم بزنیم و به زانو درآوریم و از این دست کارها.
این ماجرای چهلساله، با همه فراز و نشیبش، رسید به این روزهای اوج قیمت دلار و آنچه تا به حال ندیده بودیم. این که هفته پیش، برای خرید یک قطعه کوچک دوربین، مغازهدار قیمتش به دلار بود و پول ایرانی نمیگرفت؛ و از آن مهمتر و دردناکتر این که چند روزیست موزیسین مشهور شهرمان قیمت کلاسهایش را دلاری کرده و به شدت و بدجور هم میگوید همین است که هست.
***
آن سالهای سریال «آقای دلار»، اسمش را در آخرین لحظات پخش عوض کردند و شد «آقای خیالاتی». میخواستند اسم دلار در جامعه دینی و در نظام مقدس از تریبون رسمیای که روزی قرار بود دانشگاه باشد پخش نشود. ولی خب مردم به همان اسم «آقای دلار» به تماشایش مینشستند. مثل خیلی چیزهای دیگر همه این سالها و مثل همین الان که باز هم تلاش بر پنهان کردن اسم دلار است و کسی حریف رسم دلار نیست. هنوز هم این آقای دلار است که حضور واقعی دارد و در پس -و البته در پیش- نادانی و ناتوانی آقایان، متاسفانه، آقایی میکند. پول زندگی روزمره هم که بشود دلار، اسمش اگر گول زدن ما و آقایی دلار نیست، پس چیست؟
ناصر صفاریان
نُه/ تیر/ نودوهفت