نوشته ها



ساز و كاری كه «ما» تعیین می‌كنیم

ناصر صفاریان

آقای جواد شمقدری را پیش از این به عنوان فیلم ساز می‌شناختیم و حالا‌ به عنوان مشاور رئیس‌جمهور.
یك فیلم قابل تامل هم ساخته به نام «بر بال فرشتگان» كه نشانه‌های حضور یك كارگردان آشنا به سینما را می‌توان در آن دید. یك فیلم معروف هم دارد به نام «توفان شن» كه با وجود هزینه سنگین تولید و نزدیك شدن به آن چه «پروداكشن» می‌نامند، نتوانست توفیقی كسب كند. ‌
از این ها گذشته خودش یكی از صادق ‌ترین آدم‌های این سینماست. از آن معدود آدم‌هایی كه در روزهای اوج اقتدار اصلا‌حات هم- برخلا‌ف برخی هم فكران و هم‌ طیفان- بر عقیده پیشین ماند و رنگ عوض نكرد.
حالا‌ هم آن‌قدر بر مواضع و اصول خود اصرار دارد كه حتی نگاه و نظر وزیر ارشاد منتخب رئیس‌جمهوری كه او را به سمت مشاور خود منصوب كرده قبول ندارد. ‌
از این منظر و از این نگاه، انسان بسیار قابل احترامی ست. صداقت یك اصل است و انسان صادق اگر محترم نباشد، پس احترام حق چه كسی ست؟ ‌ ایشان هم مانند هر انسان - صادق - دیگری، گاه حرف‌هایی به زبان می‌آورد كه متاسفانه نادرست است و جایی می‌گذارد برای انتقاد. مثل همان جمله- بسیار- عجیب چند وقت پیش كه گفته بود نیازی به سینما نداریم و تلویزیون كافی ست. این كه این جمله به خودی خود هم عجیب است یك طرف، سوی دیگر تعجب آن جاست كه یادمان بیاید گوینده‌اش فیلم ساز است و مشاور رئیس‌‌جمهور در حوزه سینما. ‌
حالا‌- متاسفانه - یك بار دیگر شاهد اظهارنظر- بسیار- عجیبی از سوی ایشان هستیم درباره اعلا‌م شرایط ساخت مستندی درباره احمدی‌نژاد توسط الیور استون. ‌
این بزرگوار با اشاره به نامه درخواست مدیر برنامه‌های این فیلم ساز مشهور، به خبرگزاری فارس گفته: «پس از مطالعه این نامه، آقای احمدی‌نژاد با آمدن آقای استون و كار با ساز و كاری كه از سوی ما برای وی تعیین شود، موافقت كردند.»
عبارت «ساز و كاری كه از سوی ما برای وی تعیین می‌شود» از سوی آدمی كه خودش فیلم ساز است، خطاب به فیلم سازی دیگر، اصلا‌ پسندیده نیست. آقای شمقدری - براساس قاعده - باید بهتر از هر كسی بداند آزادی عمل و اختیار فیلم ساز، چه قدر در هنرمندی و ابراز هنر مهم است.
اشاره به این عبارت - نامناسب و عجیب - در ابتدا می‌تواند به مقررات و قوانین جاری مملكت برای امور تصویری و یا هماهنگی‌های اجرایی مربوط به امور ریاست‌جمهوری تعبیر شود و - خیلی - جای سوال نداشته باشد، ولی با كمال تعجب ، این بزرگوار ضمن برشمردن شروطی مثل ارائه طرح فیلم نامه (كه در امر مستندسازی بسیار متفاوت است و اغلب فیلم‌ها متكی به طرح تدوین است تا طرح اولیه) و مدت زمان انجام كار، درباره جزئی ‌ترین و شخصی‌ ترین بخش ماجرا هم نظر داده:
«یكی از شروطی كه داریم این است كه دوربین ایشان صحنه و نماهایی را كه می‌خواهد، هم زمان با رخ دادن اتفاقات بگیرد و چیزی را بازسازی نكند، چون كه نه‌ تنها فرصت این كار وجود ندارد، بلكه از نظر ارزش و زیبایی‌شناسی نیز بازسازی این لحظه‌ها جالب نیست.»
دخالت در ساختار نگاه فیلم ساز و تعیین این كه چه چیزی جالب است و چه چیزی جالب نیست، اصلا‌ در شأن مشاور مملكتی نیست كه همین چند روز پیش، رئیس‌جمهورش تاكید كرده بود در كشورش آزادی مطلق وجود دارد.
در حرف‌های آقای شمقدری ـ هم چنین ـ آمده است: « در این نامه مطالب جالبی آمده بود، از جمله این كه آقای احمدی‌نژاد نامه‌ای به مردم آمریكا نوشتند و اعلا‌م كرده‌اند می‌خواهم با مردم آمریكا گفت‌وگو كنم و این فیلم می‌تواند وسیله‌ای برای این گفت‌وگو باشد.»
وقتی این اظهارنظر طرف غربی، جالب تلقی شده و پاسخ مثبت هم داده شده، پس یعنی اعتقاد به این‌ ـ گونه ـ گفت‌وگو. حالا‌ این سوال پیش می‌آید كه آیا در یك گفت‌وگو می‌توان برای طرف مقابل شرط گذاشت كه چه حرف‌هایی بزند؟ و آیا آقای احمدی‌نژاد در گفت‌وگویش با مردم آمریكا با شرط و شروطی روبه‌رو بوده؟ پس به احترام گفت‌وگو هم كه شده ، آداب میهمان ‌نوازی ایرانی را فراموش نكنیم.

روزنامه ‌اعتماد ملی- 13 شهریور 1386