برای نمایش خصوصی فیلم آخرم، مدام دست نگه داشتیم تا شرایط سیاه بهتر شود و نشد. در زمانه فروکش کردن بیماری برنامهریزی کردیم برای رونمایی در یکی از بزرگترین سالن های شهر. سالنی شش صد نفره برای حدود دویستوپنجاه نفر مهمان. تمام مجوزها را هم گرفته بودیم. ولی در گذر زمان، اوضاع خرابتر شده بود و با وجودی که اجازهنامههایمان همچنان برقرار بود، دعوتها و دعوتنامهها را پسگرفتیم و سه روز مانده به موعد، منتفیاش کردیم. سه ماه بعد و با بهتر شدن شرایط و گشایشی در فضای قرنطینگی، با رعایت کامل پروتکلها و با وجودی که چند سالن رایگان میتوانست در اختیارمان باشد، در سالنی بزرگتر و با پرداخت هزینهها، نمایشمان را محدود کردیم به مهمانانی حدود یک چهارم ظرفیت صندلیها. خدا را شکر، با پیگیریهای بعدی، خیالم راحت شد کسی دچار مشکل کوچک احتمالی هم نشده است.
خطای بزرگ خودم و برخی دوستان هم البته این بود که در چند لحظه کوتاه، در زمان انداختن عکس، ماسکمان را برداشتیم؛ کاری که این روزها تقریبا همه در همه مراسمها میکنند.... ولی خب نباید میکردیم. کرونا که فعالیتش را آن چند لحظه خاص متوقف نمیکند تا ما عکسمان را بیندازیم و دوباره کارش را شروع کند. در کل برنامه، همه مهمانان در سالن ماسک داشتند و حتی در اغلب عکسها هم ماسک بر صورت برقرار است، جز چند تصویر خاص. آن هم به خیر گذشت البته، ولی خطا بود به هر حال کارمان.
ناصر صفاریان
پانزده/ بهمن/ نودونُه