نوشته ها



«دایره» چون نقش تو بنمود راست...   

ناصر صفاریان

 

در یکی دو سال اخیر، «دایره» به یکی از نقاط ملتهب سینمای ایران تبدیل شده، و جعفر پناهی پس از پشت سر گذاشتن دشواری های مرحله ساخت، حالا با دشواری های مرحله نمایش فیلمش رو به روست؛ دشواری هایی که روز به روز بیش تر می شود. حالا دیگر از اعلام «دایره» به عنوان برنامه آینده سینما بهمن و روزشماری برای نمایش آن، به حذف فیلم از جشن سینمای ایران در سال جاری رسیده ایم– آن هم به شیوه ای که دبیر جشن و خانه سینما تهدید می شوند که نباید به «دایره» جایزه بدهند، و آن ها هم کوتاه می آیند و جایزه اثری را که به عنوان بهترین فیلم برگزیده شده از مراسم حذف می کنند، و پس از پایان مراسم به پناهی تحویل می دهند.

جایزه «دایره» حذف می شود، عده ای بیانیه امضا می کنند و زیر امضای «جمعی سینما گر» به فیلم حمله می کنند، جوسازی شروع می شود،... و ناگهان در شرایطی که این فیلم به عنوان یکی از شاخص ترین نمونه های سینمای ایران در مجامع و جشنواره های سینمایی جهان تحسین می شود و هنگام اکران عمومی در کشورهای دیگر با استقبال مردم دنیا رو به رو می شود، معاون جدید سینمایی در نخستین نشست مطبوعاتی خود به جمع حمله کنندگان به فیلم می پیوندد.

چیزی که در اظهارنظر معاون جدید سینمایی جلب توجه می کند، استفاده از ادبیاتی خاص است. آقای محمد حسن پزشک در این نشست، در پاسخ به سوالی در مورد وضعیت اکران فیلم «دایره» می گوید: «درسال، فیلم های زیادی در کشور تولید می شود اما این هرگز دلیل نخواهد شد که همه این فیلم ها را اکران کنیم، به خصوص فیلم هایی به این شکل که نگاهی کاملا سیاه و تحقیر آمیز به طبقات جامعه دارند.»

معاون جدید سینمایی، درمقام یک تحلیل گر سینما نشسته و با تفسیر فیلم، به مخالفت با آن برخاسته است. اشاره به «سیاهی» و «تحقیر طبقات جامعه» به تحلیل فیلم مربوط می شود، نه به ارزیابی آن با معیارهای نمایش عمومی و صدور پروانه نمایش. گذشته از این که فیلم «دایره» قبلا پروانه نمایش گرفته و دیگر جایی برای این حرف ها نیست، باید به این توجه کنیم که آقای پزشک– که به هر حال یکی از دولتمردان دولت فرهنگی خاتمی است– بهتر از هر کسی می داند که در آیین نامه ها و دستور العمل های اداره نظارت و ارزش یابی، جایی برای تحلیل های شخصی وجود ندارد.

نزدیک به چهل سال پیش، بر زمینه سیاهی در ابتدای فیلم «خانه سیاه است» گفته شد: «دنیا زشتی کم ندارد. زشتی های دنیا بیش تر بود اگر آدمی بر آن ها دیده بسته بود. اما آدمی چاره ساز است. بر این پرده اکنون نقشی از یک زشتی، دیدی از یک درد خواهد آمد که دیده بر آن بستن دور است از مروت آدمی.» و مگر نه این که چشم بستن بر سیاهی، هم مانع دیدن سیاهی می شود و هم مانع اصلاح آن؟

حالا پس از این همه سال، دوباره صحبت از سیاهی است و انکار یک فیلم به خاطر فضایی که از طبقات پایین جامعه ارائه می کند. «دایره» سرگذشت چند تا آدم است؛ همین. مشکلات هم از آن جا آغاز شد که برخی مخالفان، این چند تا را به کل جامعه تعمیم دادند. راستی وقتی مخالفان و معاون جدید سینمایی، مثلا به تماشای فیلمی خوب از سینمای ترکیه یا سینمای چین می نشینند، ذهن شان متوجه فقر و سیاهی آدم ها می شود یا روابط انسانی شان؟ بر فرض که تئوری مخالفان را بپذیریم و قبول کنیم «دایره» و فیلم های مشابه ایرانی به دلیل فضای تیره و سیاهی که از جامعه ایران ارائه می دهند در جشنواره های خارجی جایزه می گیرند، استقبال مردم عادی کشورهای دیگر را چگونه باید توجیه کنیم؟ این همه آدم خارجی، همه سیاسی و سیاست زده اند و به این قصد به سینما می روند که فیلمی علیه حکومت ایران تماشا کنند؟! و آیا به نظر این مخالفان محترم، که همه چیز را از دریچه سیاست نگاه می کنند، داریوش مهرجویی هم در سال 1354، فیلم تلخ «دایره مینا» را به قصد مخالفت با جمهوری اسلامی ساخته بود؟! و مگر نه این که پس از تحولات دوم خرداد، فیلم های کنار گذاشته شده با اتکا به همین تفسی- از جمله «بانو»- به نمایش در آمد و هیچ اتفاقی هم نیفتاد؟

 تحولات جهانی و تغییرات داخلی چند سال اخیر، مجالی برای توصیه سینمای پاک و پاکیزه ای که همه آدم هایش طیب و طاهر باشند و همه خیابان هایش سرشار از گل و درخت باقی نمی گذارد. پس به فیلم ساز و به هر هنرمندی اجازه دهیم نگاهش را از دل جامعه واقعی اطرافش کسب کند. چند دهه قبل، فروغ فرخ زاد به زیبایی به این نکته اشاره کرده:« تمام شعرها که نباید بوی عطر بدهند. بگذارید بعضی ها آن قدر غیرشاعرانه باشند که نتوان آن را در نامه ای نوشت و به معشوقه فرستاد. به من چه، بگویید از کنار این شعر که رد می شوند، دماغ شان را بگیرند. من نمی توانم وقتی می خواهم از کوچه ای حرف بزنم که پر از بوی ادرار است، لیست عطرها را جلویم بگذارم و معطرترین شان را انتخاب کنم برای توصیف این بو. این حقه بازی است. حقه ای است که اول آدم به خودش می زند، بعد هم به دیگران.» فیلم «دایره» هم از دل جامعه می آید نه از تخیلات نویسنده اش. مگر نه این که سینما، ویترین جامعه است؟ «دایره» تلخ است؛ اما ریشه این تلخی در جای دیگری ست. بیایید مساله را حل کنیم؛ با پاک کردن صورت مساله دردی دوا نمی شود.