ناصر صفاریان
1
برای چندمین بار این فرصت و این شانس - و البته این افتخار- را داشتم كه داور جشن خانه سینما باشم. فیلمهایی كه رسیده بود و سالی كه گذشته بود، نشاندهنده پرباری بیش از پیش سینمای مستند ایران بود.
از 25 فیلم انتخاب شده برای بخش مسابقه مستند، به جرات میتوان 20 فیلم را به لفظ <خیلی خوب> و <خوب> نامید. چند فیلم هم كه از بهترینهای این سالهاست: باد دبور، ترانه اندوهگین كوهستان، ایران در اعلان، تهران انار ندارد، تهران چند درجه ریشتر و فرشتگان آلوده صورت.
خدا را شكر و سپاس، بر آیند آرای داوران هم بهگونهای است كه شرمندهاش نیستیم و مثل برخی داوریهای برخی جاهای دیگر سرمان را پایین نمیاندازیم تا به پای دیگران و از ما بهتران نوشته شود. میماند بحث نبودن اثر ارزندهای به نام <باد دبور> كه طبق اطلاعات موثق، بهترین فیلم بلند مسابقه انتخاب شده بود و فیلم خوب <گذر شهر بر آب> كه به خوبی از پس سفارش كار برآمده بود و با وجودی كه نكته خاص ساختاری نداشت، اثری بود روان و قابل قبول.
گذشته از اشكالی كه در تقسیمبندی فیلمها به دو شاخه كوتاه و بلند اتفاق افتاد و تعداد كم فیلمهای بلند وحذف دو فیلم از پنج فیلم باعث شد عملا رقابت بر سر دو جایزه، تنها به سه فیلم محدود شود، مظلوم واقعی این جشن و این مسابقه، فیلم محمد رسولاف بود: باد دبور. البته به شخصه، بخش عمده ماجرا را به حساب اشتباه اولیه فیلم ساز میدانم در پذیرفتن عضویت هیات انتخاب جشن. از همان اول نباید میپذیرفت و یا وقتی پشیمان شد، نباید در مقابل حرف مسوولان جشن كه میگفتند این مساله خلاف آییننامه نیست، تسلیم میشد. آن وقت، راه بر سوءاستفاده از این ابراز تمایل اولیه برای كناركشیدن بسته میماند. اگر این گونه بود، حالا راحت و با اطمینان میگفتیم مسوولان جشن، بنا به برخی مصلحتجوییها و بعضی توصیهها، این فیلم انتقادی را - كه بهترین فیلم انتخاب شده بود - كنار گذاشتند.
به تناوب درباره چند فیلم بسیار خوب این جشن در همین ستون خواهم نوشت.
2
گروه سه تنر برتر تنر دنیا از این پس دیگر دوتایی ست. پاواروتی، خوزه كاراس و پلاسیو دومینگو، سه خواننده برتر تنر دنیا هستند. هرچند دیگر یكی از آن ها در قید حیات نیست.
پاواروتی پس از مدتی بیماری در ششم سپتامبر در بیمارستانی در زادگاهش چشم بر جهان بست. او در مودنای ایتالیا متولد شده بود.
3
عبدالجبار كاكایی هم شاعر خوبی ست و هم صدای دل نشینی دارد برای دكلمه و شعرخوانی. هفته پیش، میهمان تلفنی برنامه خانواده شبكه اول تلویزیون بود. مجری برنامه از شاعران - معاصر - تاثیرگذار و دوستداشتنی او پرسید. كاكایی هم از شاملو نام برد و فروغ.
مجری جوان كه از نام بردن این دو نام مغضوب در سیما از زبان یك شاعر نسل انقلاب جا خورده بود و دست پاچه، به میان حرف دوید و گفت: «البته منظورم شاعران همدوره خودتان بود»!
4
این هم نقلی از «دیوانه بازی» كریستین بوبن، به ترجمه پرویز شهدی:
هنر بزرگ، هنر فاصلههاست. آدم زیادی نزدیك باشد، میسوزد؛ زیادی دور، یخ میزند. باید نقطه درست را پیدا كرد و در آن ماند و آن را جز با ریاضت كشیدن نمیتوان یافت.
روزنامه اعتماد ملی- 21 شهریور 1386