برای جلسۀ امروزِ مرکز گسترش، سنتشکنی کردم و جز کارگردان و منتقد مهمان، تهیهکنندۀ فیلم را هم دعوت کردم. دلیلش هم این بود که محسن یزدی، فقط تهیهکنندۀ این اثر نیست و جز تهیۀ آثار دیگری در سینمای مستند، مدیر مرکز مستندسازیِ سوره است، یکی از مرکزهای حکومتیِ مستندسازی که در این دو سه سالِ اوج گرفتنِ تولیدِ مستندهای تاریخی/ سیاسی، مدیرِ شناختهشدهای بوده. در کنارِ نقدِ همایون امامی و توضیحِ مهدی فارسی، با محسن یزدی، هم دربارۀ موج تولید این مستندها حرف زدیم وهم دربارۀ درست و غلطِ جانبداری در مستند و هم دربارۀ آزادی بیان و... تجربۀ خوبی بود و گرچه از قبل می دانستم خوب خواهد بود، ولی حالا مطمئنترم به این حس و علاقۀ بیشتری دارم به این اعتقادِ همیشگی که نباید اندیشۀ متفاوت و حتی متناقض را نادیده گرفت. گفتوگو همیشه بهتر است، همیشه. بگذریم که جز بد نبودنِ خودِ فیلم، حرفهای امروزِ یزدی هم نه متناقض، که حتی متفاوت با نظر من و خیلی از حاضران در سالن نبود: دوری از جانبداری در مستندِ تاریخی، لزوم آزادی بیان، پیشنهاد گفتوگوی زندۀ موافقان و مخالفان دربارۀ فلان موضوع حساس این روزها و...
حتی اگر چنین حرفهایی هم زده نمیشد و حتی اگر مطمئن باشم در برنامهای دیگر و گفتوگویی دیگر، آدم متفاوت با نگاهِ من اصلا از این حرفها نخواهد زد و به کلی در تضاد با من است، بازهم از هر موقعیتِ احتمالیِ خود استفاده خواهم کرد و باز هم در کنار این تفاوتها و حتی تضادها قرار خواهم گرفت برای ایجاد گفتوگو و همصحبتی دربارۀ نه فقط چیزهای مشترک احتمالی، که اصلا دربارۀ هر بیاشتراکی و بیتشابهی و تضاد؛ حتی اگر مثل همیشه مورد اعتراضِ برخی دوستان باشم که اتفاقا همۀ اعتقادشان به حذفِ هر تفاوت و هر متفاوتیست.
ناصر صفاریان
نه/ اردیبهشت/ نودوهفت
عکس: محسن یزدی، مهدی فارسی، بنده و همایون امامی