ناصر صفاریان
1 - زمانى كه نام تعدادى از فیلمسازان مشهور به عنوان سازندگان فیلم هاى تبلیغاتى نامزدهاى ریاست جمهورى مطرح شد، این تصور پیش آمد كه چندتا فیلم خوب تولید خواهد شد كه برآمده از نگاه حرفه اى است. آمار و ارقام مربوط به هزینه هاى تولید فیلم هاى دو كاندیدا هم آن قدر عجیب و غریب بود كه كنجكاوى را بیش تر تحریك مى كرد؛ حالا كارى به صحت و سقم آن ندارم، منظورم فضاى حاشیه اى براى ایجاد كنجكاوى است. اعلام اسامى كارگردان ها - حتى از سوى برخى ستادها - و تكذیب توسط همان كارگردان ها هم فضا را آماده تر نگه داشت. خلاصه، كلى پیش زمینه ایجاد شد. اما وقتى نوبت به خود فیلم ها رسید، در قبال توقع ایجاد شده اتفاق خاصى رخ نداد.
فیلم هاى انتخاباتى، در بهترین شكل - از نظر سینمایى - متوسط جلوه مى كردند و حتى از نظر نورپردازى و صدابردارى - اغلب - دچار اشكال هاى جدى بودند. نكته جالب این جا بود كه اشكال هاى بدیهى مربوط به صدا در بیش تر فیلم ها وجود داشت، و عجیب بود كه تولیدكنندگان این آثار به آن اهمیت نداده بودند.
به هر حال این هم تجربه اى بود و گذشت. تجربه اى كه نشان داد نام هاى بزرگ همیشه كارهاى بزرگ نمى كنند و تجربه اى كه نشان داد كار را باید به كاردان سپرد؛ و همیشه شهرت و نام، پیش برنده هر كارى نیست.
2- هفته گذشته، اتفاق عجیب دیگرى در صدا و سیما رخ داد. اتفاقى كه گذشت زمان نشان خواهد داد تنها یك جرقه مربوط به دوره انتخابات بوده یا آغازگر جریانى جدید. به دنبال پخش - تقریباً - هر روزه صداى فرهاد از رادیو، نوبت به پخش صداى مازیار رسید. اما این همه ماجرا نیست. اتفاق اصلى این است: پخش ترانه هاى گروه آریان.
3- این جا ایران است. سرزمین شور و شوق اولیه براى انجام كار و به فراموشى سپردن و نیمه كاره رها كردن بسیارى از كارها. شما از طرح عظیم ساخت سالن هاى سینما آن هم با آن تعداد باور نكردنى خبرى دارید؟ یادتان هست زمان اعلام طرح و حتى اختصاص بودجه را؟ الآن در چه وضعیتى است؟
4 - سال گذشته در همین ستون درباره عدم تنوع در سینماى ایران نوشتم. همان طور كه اشاره شده بود، یك بار دیگر تاریخ تكرار شد. درست به همان شیوه كشت پیاز و سیب زمینى، در سال هاى دهه شصت. حالا حكایت سینماى كمدى ماست. سینمایى كه وقتى چند فیلمش با استقبال تماشاگران روبه رو شد، همه را به سرى دوزى و كپى بردارى مشغول كرد. حاصلش هم همین است كه مى بینید. فیلم هاى بى رنگ و بویى كه هیچ نكته خاصى ندارد - حتى براى تماشاگر عام. گذشته از این كه كاسب هاى سنتى این سرزمین هم این نكته بدیهى را مى دانند كه همیشه باید جنس شان جور باشد، این را فراموش نكنیم كه كپى، به هر حال كپى است حتى اگر از روى یك الگوى موفق تولید شده باشد.
روزنامه ایران- 31 خرداد 1384