نوشته ها



ناصر صفاریان

۱
دو فیلم «خیلى دور، خیلى نزدیك» و «بید مجنون» روى پرده است. هر دو هم منسوب به جریان تازه مد شده سینماى معناگرا. گذشته از این عنوان و این جریان - كه مثل همه عنوان ها و جریان هایى كه پیش از این آمده اند و رفته اند - رنگ مى بازد و در گذر زمان فراموش مى شود، هر دو اثر به مسائل الهى و تقدیرى مى پردازد. اما به مصداق آن مثال معروف: این كجا و آن كجا...
مسائل فرابشرى و فرازمینى و فرازمانى آن قدر هنرمندانه در فیلم «خیلى دور، خیلى نزدیك» به داستان فیلم تنیده شده كه تماشاگر عادى سینمارو هم جذب آن مى شود و هنر فیلمساز در این است كه هم رویه ظاهرى اثرش را پیش مى برد و هم رویه پنهانش را. فیلم رضا میركریمى، تركیبىست از یك فیلمنامه استخوان دار و بى غلط، با یك ساختار محكم مبتنى بر جزئیات.
در نقطه مقابل، فیلم جدید مجید مجیدى هیچ چیز خاصى ندارد، جز چند لحظه دیدنى در دل یك فیلم بلند؛ همین. علاوه بر معمولى بودن ساختار - جز جلب توجه فیلمبردارى و موسیقى - مهم ترین مشكل را باید در فیلمنامه جست. فیلمنامه اى كه هم حوادث آن غیرمنطقى است و هم ظرفیت تبدیل به یك فیلم بلند را ندارد. در واقع از نیمه به بعد، فیلمنامه بدون هیچ تنش و كنش درونى یا بیرونى پیش مى رود و اصلاً چیزى به نام داستان (حتى از جنس روایت ضد قصه) وجود ندارد.
اگر دوست داشتید «بید مجنون» را ببینید، ببینید. اما اگر «خیلى دور، خیلى نزدیك» را ندیده اید مطمئن باشید چیزى را از دست داده اید. پس تا روى پرده است، عجله كنید!

۲
آقا چرا تلویزیون ما همیشه مثل یك آموزشگاه عمل مى كند؟ چرا عده اى واردش مى شوند و از صفر شروع مى كنند و زمان و بودجه صرف مى شود تا آن ها كارشان را یاد بگیرند؟ تا این جا را هم بدون اشكال در نظر مى گیریم؛ چرا وقتى كارشان را یاد مى گیرند و متبحر مى شوند، ناگهان ناپدید مى شوند؟
بخش گفت وگوى خبرى شبكه دو را تازگى ها دیده اید؟ نه از مجرى بسیار خوب قبلى خبرى هست و نه از مجرى خوبى كه پس از او چهره اش را دیدیم. این توانایى ها قرار است كجا خرج شود؟ كجا بهتر از این جا؟

۳
ادبیات ایران را كه نگاه كنید، پر است از شعرهایى درباره اهمیت مردگان در نزد ما، و اهمیت یافتن پس از مرگ كسانى كه تا زنده بودند اهمیت نداشتند. چند شب پیش، زمان تماشاى یك برنامه تلویزیونى، زیرنویسى پایین تصویر درج شد كه در نوع خودش از عجایب روزگار - این روزها - است: گرامی داشت یاد فرهاد مهراد به مناسبت سالگرد درگذشت او. زمان زنده بودن فرهاد را یادتان هست؟

۴
این هم شعرى از قیصر امین پور، مهم ترین شاعر نسل انقلاب:
این جا همه هر لحظه مى پرسند:
- «حالت چطور است؟»
اما كسى یك بار
از من نپرسید:
- «بالت...»

روزنامه ایران- ۱۵ شهریور ۱۳۸۴