نوشته ها



ناصر صفاریان

دو سال قبل، بعدازظهر یكی از روزهای گرفته و ابری زمستان ، محمد علی زم- موفق ترین مدیر فرهنگی حكومت جمهوری اسلامی- با چهره ای كه از لبخند همیشگی اش خالی بود ، به نقطه ای از آسمان كه از پنجره دفترش پیدا بود ، نگاه می كرد. اندكی به سكوت گذشت ، وبعد به تلخی گفت: " در این مملكت ، با كسی كه كارش را انجام ندهد كاری ندارند ، با كسی كه كارش را انجام بدهد كار دارند ." این جمله- كه شاید برای خارجی ها فقط یك طنز بامزه باشد- چند روز بعد از این كه زم را كنار گذاشته بودند به زبان می آمد . و این زمانی بود كه از حوزه هنری به سازمان فرهنگی هنری شهرداری آمده بود . نمی دانم وقتی از آن جا هم حذف شد ، چه حالی داشت وچه می گفت . به هر حال تشخیص داده شده بود كه یك مدیر موفق به درد نمی خورد. مملكت اسلامی است, شهر هرت كه نیست. امت اسلام حق ندارند از یك جایی به بعد , فرهنگی باشند و از هنر و فرهنگ و این جور چیزها - كه لابد از كفرستان آمده - حرف بزنند. پس هر كسی كه برای اعتلای فرهنگ می كوشد, باید در نظر داشته باشد كه این جا كجاست, و ازیك حدی نباید بالاتر برود - چرا كه اگر برود، فریاد " وا اسلاما " و " وا اماما " و " وا انقلابا " بلند می شود و مشتی كفن پوش به خیابان ریخته می شوند و بازاریان مومن و متعهد، حجره ها را تعطیل می كنند و... .

×××

اولین تشكل جدی و اولین هنرمندانی كه دور هم جمع شدند و اولین جایی كه در این سال ها شكل گرفت... خانه سینما بود. حضور اولیه اش بسیار موفق بود. آن قدر كه همه انتظار داشتند جشن سالیانه خانه سینما ، جای جشنواره حكومتی فجر را بگیرد.
اما به مرور همه اختیارات و امتیازات را از آن جا گرفتند - تا جایی كه فقط محلی شد برای جمع شدن چند وقت یك بار اعضا برای انتخابات صنفی، و یا تشكیل جلسات شورای مركزی انجمن های عضو ( كه البته آن هم به مرور زمان كم رنگ شد ) و بعد هم تبدیل شد به جایی برای نشستن و چای و كیك خوردن و صحبت كردن، و هفته ای یك فیلم روز سینمای جهان را روی پرده دیدن. فشار ها, اول كافی شاپ خانه سینما را تعطیل كرد، و حالا هم مانع جلسات نمایش فیلم می شود. ... و در واقع خانه سینما چیزی نیست جز یك ساختمان با چند كارمند... همین!
خانه موسیقی و خانه تئاتر هم كه هنوز اول راهند، خانه ترانه هم كه از اول راه هم عقب تر است، اجازه بدهید كمی راه بیفتند. اگر موفق نباشند و محض خالی نبودن عریضه از زمین سبز شده باشند، كسی چیزی نخواهد گفت. اما اگر حضورشان موفق باشد، آن وقت فشارها شروع می شود. همان طور كه پاتوق فرهنگی تهران را نتوانستند تحمل كنند.
در این میان، خانه هنرمندان، تنها نقطه ثقل رویدادهای كنونی هنر ایران است- طوری كه خلا نمایش فیلم های خاص در خانه سینما، و محدودیت های نمایشگاه برگزار كردن در مراكز دولتی را هم پر كرده، و حتی زیر مجموعه هایی از خانه سینما را جذب كرده. ضمن این كه محل بسیاری از قرار و مدارها در این دوران بی پاتوقی اغلب هنرمندان است: قهوه ای و گپی و دیداری. كنسرت های موسیقی را هم فراموش نكنید، به علاوه همایش ها و سمینارهای مختلف. ... و چون موفق است، زمزمه تعطیلی اش را آغاز كرده اند.
و حالا... چون این جا ایران است، و چون شهردار جدید تهران بسیار مومن و معتقد و متعهد و غیره تشریف دارند، و چون تمام شهرداران مناطق را هم از همكاران جناحی خودشان انتخاب كرده اند، ... و چون طبق معمول، اسلام و انقلاب به خطر افتاده, تنها راه چاره، تعطیلی خانه هنرمندان است. آن وقت همه آرام می گیرند و همه چیز آرام می شود و خطر رفع می شود و ... گور پدر فرهنگ و هنر و مردم!

گویانیوز- 9 آبان 1382