فیلم ها



گیتا جاودانی

«احمد رضا احمدی» با « وقت خوب مصائب»، به خانه‌ هنرمندان ایران آمد.
«احمد رضا احمدی»، شاعر ایرانی و بنیان گذار موج نوی شعر ایران است. او كار شاعری را از دهه 40 آغاز كرد و حضور پررنگ خود را تا دهه 50، به بهترین صورت به نمایش گذاشت.
« وقت خوب مصائب»، فیلمی است از ناصر صفاریان درباره این شاعر كه در جشنواره فیلم تصویر هنرمند، به نمایش در آمد.
این فیلم هفته اول شهریور ماه، به بازار عرضه می شود و در جوزه هنری اصفان، به نمایش در می آید.
به بهانه نمایش این فیلم در خانه هنرمندان ایران،‌ با احمد رضا احمدی، ناصر صفاریان و رضا كیانیان گپ زدیم كه در ادامه می خوانید...


-احمد رضا احمدی در فیلم، شعر می خواند و از خاطراتش می گوید، دوستان امروز و دیروزش هم هركدام، او را از منظر خود تعریف می كنند.
از ناصر صفاریان می پرسم:« آقای احمدی فیلم را دوست داشتند؟» صفاریان می گوید:« ترجیح می دهم خودشان در این زمینه حرف بزنند.»
از احمد رضا احمدی می پرسم. او می گوید:
« بله، ‌فیلم را دوست دارم»
می پرسم:« چه چیز آن را دوست داشتید؟»
و پاسخ می شنوم كه:
« خوشحالم كه به یاد من بودند و این اثر، فردا مدرك مستندی از زندگی من است.»
او اضافه می كند:
« در این شرایط كه كسی به شعر فكر نمی كند او، ناصر صفاریان، چند سال عمر، وقت و پولش را روی این كار گذاشته است و من از او تشكر می كنم
-رضا كیانیان هم، كه در بخش هایی از فیلم با احمدی گفت و گو می كند، این اثر را پسندیده است و در مورد آن می گوید:
« من این فیلم را دوست داشتم. آقای احمدی از نسل روشنفكرانی ست كه در ایران از بین می‌روند چون ثبت نشده‌اند. فقط نوشته‌ها و آثار هنری آن ها، ثبت شده است و نسل جدید ما دورادور آن ها را می‌شناسد. به نظر من شناخت افرادی مانند فروغ فرخ زاد و احمد رضا احمدی و دیگر افرادی از این نسل كه ناصر صفاریان روی آن ها كار می كند، هم به لحاظ تاریخ نگاری و هم از لحاظ فیلم‌سازی بسیار پر اهمیت است، چون كاری منحصر به فردی ست و تا پیش از این سابقه نداشته .
و صفاریان نظر خود را به این سخنان اضافه می كند كه:
«این فیلم شكل خاصی دارد و تا به حال نمونه اش در فضای روشنفکری ایران که همه چیز رسمی و قالبی است وجود نداشته. بنابر این ما آن را چهار بار در حضور ایشان دیدیم.
دو بار ، پس از پایان تدوین و زمانی كه هنوز تیتراژ نداشت بامحمد رضا سكوت، تصویر بردارمان، و دو بار هم زمانی كه فیلم به شكل نهایی در آمده بود با بهمن كیارستمی و علی رضا معتمدی. در این چهار بار، ایشان از اثر راضی بودند. شكل و دنیای اثر را درك كرده و با آن مشكلی نداشتند. ما سعی كردیم بهترین صحنه هایی را مونتاژ كنیم كه احمدی را چنان كه هست، نشان می دهد.
در این فیلم قصد داشتیم تا احمد رضا احمدی، خودش باشد، ‌نه هنرمند عصا قورت داده ای كه مقابل دوربین بازی می كند.‌البته این خود بودن جسارت خاصی می خواهد آقای احمدی با جسور بودن خود، بزرگ ترین شانس را به ما داد. پس ما فاصله ها را حذف كردیم و نگذاشتیم بین احمدی از بیرون و درون فاصله ایجاد شود.به خاطر این جسارت و شهامت که تصویر قالبی وکلیشه ای را حاضر شدند بشکنند از ایشان بسیار ممنونم.ضمن این که فکر می کنم اندوه درون شخصیت احمد رضا احمدی طوری در این فیلم تصویر شده که یش تر از شوخی هایش اثر گذار است.درست است که زمان تماشا تماشاگر با شوخی ها و نکته سنجی های احمدی می خندد ولی وقتی فیلم تمام می شود تلخی بیش تر نمود دارد.»
از او می پرسم:« آیا این فیلم همه چیز را درباره احمدی می گوید؟»
و صفاریان پاسخ می دهد كه:
« من ادعا ندارم كه فیلم كامل است و به تمام وجوه احمد رضا احمدی پرداخته . اگر واقع بینانه نگاه كنیم، نه توانایی انجام این كار وجود دارد و نه امكان آن.
اما در چارچوب اثر و دنیای آن مدعی هستم كه اثر كاملی ست و سعی شده ‌به تمام وجوه كاری و شخصیتی او پرداخته شود.در واقع با این فیلم می توان او را شناخت و این همان هدف ما بوده.حالا مثلا اطلاعات تقویمی یا اسم کتاب های ایشان را می توان درکتاب ها هم بیدا کرد .
زمان این فیلم یك ساعت است است كه از دل 60، 70 ساعت راش و در سه چهار دوره تصویر برداری به دست آمده . یعنی ما می توانیم یك سریال بر اساس راش هایم بسازیم . اما ترجیح دادیم زمان را افزایش ندهیم تا کلیت کار هدر نرود و با یک مستند خسته کننده طرف نباشیم.این فیلم و این گونه فیلم ها را باید طوری ساخت که به آشنایی بیش تر مردم با این چهره ها منجر شود نه این که مردم را فراری دهیم.»



***
- احمدی، در ابتدای فیلم به ساختمان كتاب ماه ادبیات و فلسفه وارد می شود تا در نشست كارنامه یك شاعر كه به او اختصاص یافته است شركت كند. این صحنه سه سال پیش تصویر برداری شده است.
از ناصر صفاریان می پرسم:« ساخت این اثر چه قدر به طول انجامید؟ »
صفاریان پاسخ می دهد:
« ساخت این فیلم، طی چند مرحله تصویر برداری در طول سه سال و نیم انجام شد چرا كه ما برای هر بخش نیاز به حضور افرادی خاص داشتیم كه به تدریج،‌امكان كمك گرفتن از آن ها فراهم می امد و بنابراین كار آهسته تر پیش رفت تا اثر كامل تر باشد. تصویربرداری این فیلم، سال 81 آغاز شد و 83 به پایان رسید.»

- به نظرم رسید شاید چون فروغ فرخ زاد در كشف و معرفی شعر احمدی، نقش مهمی داشته است، به همین دلیل صفاریان پس از سه گانه فروغ،‌ فیلمی درباره احمدی ساخته . از او این سوال را می پرسم و می شنوم كه:
« خیر، برای انتخاب این افراد، به صورت خیلی طبیعی به سراغ افرادی می روم كه علاقه شخصی دارم .احمد رضا احمدی یكی از این افراد دوست داشتنی است.»

از او می پرسم:«كار بعدی چه خواهد بود؟»
و او می گوید:
« من تلاش می كنم یك سری فیلم درباره بزرگان و چهره های مشهور ایرانی بسازم. در این راستا تا كنون سه گانه فروغ و فیلم « وقت خوب مصائب» درباره احمد رضا احمدی به نتیجه رسیده و در حال حاضر تحقیق درباره دكتر محمد مصدق و صادق هدایت را آغاز كرده ام .که صادق هدایت یک کار دو نفره است.»

***
- فیلم « وقت خوب مصائب» فیلمی پر چهره است،‌جدا از احمدی كه فیلم درباره او ساخته شده و افرادی كه درباره او صحبت می كنند، گفت و گو كنندگان نیز، چهره های متعددی دارند. صفاریان در این باره می گوید:
« همان طور كه در تیتراژ فیلم دیده می شود، ما برای صحبت كردن با آقای احمدی، از یك گروه گفت و گوی شش نفره كمك گرفتیم. چرا كه به تنوع و جذابیت اثر كمك می كند. به همین دلیل، بر اساس تقسیم بندی موضوعی از آدم های خاصی استفاده كردیم. مثلا گفت و گو درباره سینمای پس از انقلاب را حمید رضا صدر ، سینمای پیش از انقلاب را رضا كیانیان و بخش های مربوط به زندگی را احمد طالبی نژاد بر عهده داشت.هر چند که هنگام صحبت گاهی این تقسیم بندی نادیده گرفته شد.»

از رضا كیانیان،‌ علت حضورش را در فیلم ، به عنوان یكی از اعضای گروه گفت و گو، می پرسم و می شنوم كه:
« من، هم با آقای احمد رضا احمدی دوست هستم و هم با ناصر صفاریان. فیلم هایی را كه پیش از این صفاریان درباره فروغ ساخته بود پسندیدم و به او گفتم كه كارت را دوست دارم و برای كارهای بعدی هر كمكی بخواهی من هستم. او پس از مدتی گفت می خواهد فیلمی در مورد احمدرضا احمدی بسازد و از من خواست تا گفت و گو با احمدی را انجام دهم و من هم قبول كردم اما چون پروسه‌ فیلم‌برداری مدت زیادی طول كشید، من به كار دیگری مشغول شدم و دیگر نتوانستم ادامه بدهم. و كسانی دیگر به جای من با او صحبت كردند.»
او ادامه می دهد:
« من از ابتدا نقشه‌ای برای این كار داشتم و می خواستم گفت و گو را از جایی شروع كنم و در جایی مشخص به پایان برسانم اما، همان طور كه گفتم فیلمبرداری این فیلم، عقب افتاد و من مجبور بودم به كارهای خودم برسم. در آن زمان، برای فیلمبرداری یك « بوس كوچولو»،‌به سفر رفتم و آقای صفاریان از دوستان دیگرش برای گفت و گو استفاده كرد. و در نهایت چند نفر، با چند زاویه دید مختلف، توانستند با آقای احمدی صحبت كنند.»
می گویم:« آقای كیانیان، شما در فیلم به آرمان گرا بودن نسل آقای احمدی اشاره می كنید و خود را تتمه آن نسل آرامان گرا می دانید، و از ایشان نظرشان را در مورد نسل امروز می پرسید. من می خواهم همین سوال را از شما بپرسم.»
و او چنین پاسخ می دهد:
« روشنفكران آن روزگار آرمان خواهانی بودند كه فقط می دانستند چه نمی خواهند اما نمی دانستند چه می خواهند. ما هم جوجه های آن روزگار بودیم. انقلابی بودیم اما نمی دانستیم انقلاب یعنی چه؟
اما نسل جدید، خوشبختانه دیگر این گونه نیستند، آن ها تعریف درستی از آرمان خواهی دارند و به همین دلیل نمی‌خواهند همه چیز را بنیادی عوض كنند،‌نمی خواهند نابود كنند. آن ها در تلاشند تا زندگی را درست كنند، كمبودها را برطرف كرده و به جای آن چیز دیگری جای گزین كنند تا بهتر شود و در جهت بهبود شرایط كار می كنند نه در جهت نابودی.»
***
- بحث درباره فیلم « وقت خوب مصائب» به تدوین آن كشیده می شود.
تدوین این فیلم كار « بهمن كیارستمی» است.
احمد رضا احمدی می گوید:
« فیلم، مونتاژ هوشمندانه ای دارد و با ظرافت خاصی، مسایل مختلف را كنار هم گذاشته است.»
صفاریان هم در مورد تدوین می گوید:
« تفاوت تدوین این فیلم با كارهای دیگرم در این بود كه تدوین گر با فضا ها كاملا آشنا بود و آدم های فیلم را می شناخت. او از بچه گی با بسیاری از آن ها رفت و آمد داشته و روحیات و ویژگی های اخلاقی آن ها را می دانست.
از طرف دیگر، او خود، كارگردان است و با خواسته های یك كارگردان آشنایی دارد. در مجموع می توانم بگویم كه 98 درصد كار چیزی بود كه هر دو موافق آن بودیم و دو درصد دیگر موارد اختلاف نظر اولیه بود كه در نهایت یا من بهمن كیارستمی را قانع كردم یا او مرا.»
***
- آن چه پس از نمایش فیلم به ذهنم رسید این بود كه كارگردان سه گانه فروغ، كم كم حرفه ای تر با فیلمسازی روبه رو می شود.
این نظر را با وی مطرح می كنم و او می گوید:
« سه گانه فروغ اولین كار من بود. طبیعتا در گذر زمان، آموخته ها و تجربیات آدم اضافه می شود و در نتیجه كارهای بهتری ارایه می كند.
اما به این نكته هم باید اشاره كنم كه سر فیلم فروغ با مشكلات عجیب و غریبی مواجه شدیم و به همین دلیل، این فیلم ها كه نهایتا باید دو سه ساله تمام می شد، ‌یازده سال طول كشید.
طولانی شدن پروسه ساخت یك اثر، خستگی و فشار زیادی وارد می كند به طوری كه آدم ناخودآگاه تلاش می كند آن را هر چه سریع تر تمام كند.
نكته دیگری كه حتما باید به آن اشاره كنم این است كه طریقه نمایش فیلم فروغ در ایران هم سبب شد كار آن چنان كه باید خود را نشان ندهد. ما قصد داشتیم ابتدا فیلم «جام جان»، به نمایش در آید و پس از آن به ترتیب دو فیلم «اوج موج» و «سرد سبز»، اما این شكل، كاملا در ایران به هم ریخت . به اضافه این كه فیلم« جام جان» مجوز نمایش و پخش نگرفت.»
كیانیان هم تایید می كند كه:
« سه گانه فروغ آغاز تجربه های صفاریان بوده و طبیعتا به تدریج چیز های زیادی آموخته كه حاصل آن ها در این كار متجلی شده است.»


سایت خانه هنرمندان ایران - 17 مرداد 1384