ناصر صفاریان
خاطرات شعبان جعفری را سه انتشارات بهصورت همزمان منتشر كردهاند، چهار انتشارات دیگر هم كتاب را زیر چاپ داشتند. و انتشارات «كتابسرا» هم كه با هما سرشار قرارداد دارد و مبلغ قرارداد را پرداخت كرده. این وسط سرش بیكلاه مانده و دیگرانی كه حق و حقوق مؤلف را نادیده گرفتهاند. از این نمد برای خود كلاهی بافتهاند... و بعد هم كه این كتاب دچار مسائل دیگری شد.
موضوع حق و حقوق و كپیرایت را كه باید فراموش كنیم، چون به هر حال اینجا ایران است و در سرزمین فرهنگدوست و هنرپرور ما اصلاً مقولهای به نام كپیرایت به رسمیت شناخته نمیشود. پس این یكی را اصلاً بگذاریم كنار. میماند خود كتاب. خاطرات این چهره مشهور دهههای گذشته ایران را خواندهاید تا ببینید تاریخ معاصر ایران از چه زاویهای و با چه نگاهی روایت شده؟
این بار هم مثل اغلب تاریخنویسی های اینچنینی كه در سال های اخیر رواج پیدا كرده، تاریخ به شیوه اول شخص مفرد روایت میشود و اول شخص مفرد هم بهترین آدم روی كره زمین است. حالا فرقی نمیكند كه این اول شخص مفرد نازنین، سركرده چماقداران باشد یا یك آدم تحصیل كرده فرنگ رفته دنیا دیده باشعور. مشكل اصلی، مشكل فرهنگی است. فرهنگی كه به ما یاد میدهد بهترین آدم روی زمین ،خود ما هستیم. به این ترتیب، وقتی به بازخوانی گذشته میپردازیم، خودمان را آدم خوبهی ماجرا معرفی میكنیم و دیگران را آدم بده. اگر هم آش آنقدر شور باشد و مردم نسبت به یك ماجرای خاص، آن قدر ذهنیت داشته باشند كه نتوانیم خودمان را خوب مطلق معرفی كنیم. دنبال بهانه میگردیم تا موضوع را به گونهای مردم پسند توجیه كنیم و از نیت خیر و این طور چیزها حرف بزنیم، تا در نهایت به مردم بقبولانیم كه اگر هم اشتباهی رخ داده و خطایی صورت گرفته، نیت خیری پشت آن وجود داشته و ما آدم های بسیار بسیار خوبی هستیم.
پس از «معمای هویدا» ، كتاب خاطرات شعبان جعفری آخرین كتابی ست كه در روایت تاریخ، نعل وارونه میزند. آقای شعبان جعفری در این كتاب هیچ نسبتی با شعبان بیمخ معروف ندارد و یك چهره كاملاً دوست داشتنی و منطقی و موجه است، كه فقط و فقط نقش سازنده خودش را در برهههای مختلفی از تاریخ معاصر ایران به رخ میكشد. حمله به تجمعها و لت و پار كردن مخالفان هم آنقدر معصومانه بیان میشود كه خواننده مدام به یاد همان نیت خیر معروف میافتد.
بنده معتقدم هیچ كتابی بد نیست. اما نه به شیوهای كه چنین كتابی منتشر شود و همه بهعنوان یك سند تاریخی به مطالعهاش مشغول شوند. این كتاب، حرف های یك آدم است. همین آدمی كه آن طور كه از كتاب بر میآید. انسان خوش مشرب و خوش صحبتی ست و گفت و گو با او و شنیدن حرف هایش بسیار لذتبخش . اما نباید این حرف ها را دربست قبول كنیم. آدمی كه صبح شعار «زنده باد» میدهد و ظهر شعار «مرده باد» حالا نمیتواند از گول خوردن و عدم شناخت صحیح و مزدور نبودن و این طور حرف ها صحبت كند. میتواند؟
هفته نامه «سینمای نو»- 19 مرداد 1381