نوشته ها



ناصر صفاریان

1
مرداد امسال بیست و پنج سال انتشار «ماهنامه سینمایی فیلم» را پشت سر گذاشتیم. بیست و پنج سال در شكل كلی‌اش هم یك عمر محسوب می‌شود و به قدمت تولد و رشد و بالندگی یك انسان كامل است. در قیاس ایران و حال و روز امروز و مطبوعات ایران در همه دوره‌ها كه به این سابقه نگاه كنیم، بیش از پیش می‌فهمیم چه هنری‌ست این همه سال حضور و همچنان پیشتاز بودن - چه از حیث مخاطب و چه از نظر جذابیت.
به پشت سر كه نگاهی بیندازیم و شماره‌های گذشته این مجله را مرور كنیم، بهترین منبع تاریخ سینمای ایران در این سال‌ها ست. از دل یك مجله و از كنار یك نشریه، به سه عنوان معتبر مطبوعاتی رسیدن و در دسترس قرار دادن منابع مكتوب سینمایی، هنر بزرگ صاحبان این مجله است. حالا دیگر با انتشار منظم و همیشگی ماهنامه فیلم، فصل‌نامه‌ فیلم اینترنشنال و كتاب سال فیلم، شاهد حضور یك موسسه مطبوعاتی در بخش خصوصی هستیم- تا تنها یك مجله و یك عنوان. و البته حسرت توقف انتشار كتاب‌های سینمایی این موسسه سال‌هاست كه باقی‌ست.
ویژگی‌ كلی این ماهنامه و آن چه می‌تواند خلا‌صه توصیفی آن باشد، محافظه‌ كاری است. محافظه‌كاری نه از جنس و معنای بد آن و نه به عنوان یك صفت منفی، كه به صورت یك ویژگی. چیزی كه مسوولا‌ن مجله هم خودشان به آن اذعان دارند و از طرح آن طفره نمی‌روند. پرداختن به همه جناح‌های سینمایی- با حفظ سطح كیفی و حد و اندازه مجله - و تن ندادن به یك گرایش فكری به قیمت حذف دیگران، ویژگی ای ست كه هم مجله را از ورطه جنجال و دادگاه و توقیف رهانیده و هم آن را به منبعی بی‌طرف برای مراجعه و استناد بدل كرده است. ‌
...می‌ماند آن بحث همیشه گی این چند سال درباره افت كیفیت ماهنامه فیلم. به هر حال این مساله هست و قابل انكار هم نیست. مجله آن روزها، رنگ و بوی دیگری داشت. ولی گذشته از نگاه گذشته ‌گرای خوانندگان قدیمی و حس نوستالژیك ماجرا، باید این را در نظر داشت كه ماهنامه فیلم در قیاس با خودش افت كرده و پایین‌تر قرار می‌گیرد، وگرنه همچنان در مقایسه با دیگران، در همان جای گاه سابق است و معتبر و قابل استناد. ‌
و راستی مگر مجله فیلم در همین جامعه و برای آدم‌های همین جامعه منتشر نمی‌شود؟ خب، مگر جامعه همان است و آدم‌ها همان، كه مجله فیلم همان باشد؟ آیا كسی مثل آن روزها می‌رود ساعت‌ها در صف جشنواره بایستد تا فیلم پاراجانف تماشا كند؟ كسی برای دیدن ویدئوی وندرس آن همه اشتیاق دارد؟ ‌كتاب خوان‌ها همان قدر هستند و شمارگان انتشار كتاب ،همان؟ ‌
اصلا‌ نگاه كنید به دو فیلم داریوش مهرجویی در آن سال‌ها و این سال‌ها. مهرجویی آن موقع «هامون» می ساخت و امروز «سنتوری». متاسفانه این اتفاق در مورد ماهنامه فیلم هم رخ داده .و متاسفانه در مورد اغلب ما آدم‌ها.


2 ‌
دو ماه پیش، در سفر مستندسازان ایرانی به آمریكا، جلسه‌ای داشتیم با مدیران شبكه مستقل و معتبر pbs. آن ها قبلا‌ درباره روزنامه شرق برنامه‌ای ساخته‌ بودند و در حرف‌های شان اشاره‌ كردند كه متاسف شده‌اند از توقیف شرق. وقتی ما گفتیم رفع توقیف شده و باز منتشر می‌شود، خیلی برای شان جالب بود و گفتند این خیلی خوب است و نشان دهنده آزادی و در نظر داشتن حق مخاطب در رسیدگی به پرونده‌های قضایی در ایران.
اگر مسوولا‌ن فرهنگی و قضایی ایران از این گونه واكنش‌ها باخبر باشند و بدانند نگاه بخش مستقل و غیردولتی غرب به این گونه موضوع‌ها در ایران چه گونه است - البته اگر برای شان مهم باشد- شاید آن وقت خطای یك نفر را به پای همه نگذارند و یك روزنامه را به خاطر یك نوشته تعطیل نكنند.


3
این هم شعری از مهدی اخوان ثالث:
هیچ كس بی ‌دامن ‌تر نیست ، اما پیش خلق ‌
دیگران پوشند و ما بر آفتاب افكنده‌ایم

روزنامه اعتماد ملی- 24 مرداد 1386