نوشته ها



داستان بی پایان

ناصر صفاریان

قصه تكرارى كپى هاى غیر مجاز فیلم ها و صداهاى مجاز، آن قدر گفته شده كه از فرط تكرار- دیگر- براى گویندگان هم خسته كننده است. خستگى اى كه هم از گفتن مكرر مى آید و هم از دویدن بى حاصل براى پی گیرى ماجرا. حكایت كپى هاى غیر مجاز فیلم ها و صداهاى غیر مجاز، از ابتدا مشخص بوده و هست. تكلیف كپى هاى غیر مجاز فیلم ها و صداهاى مجاز است كه این همه تكرارى شده و همچنان نامشخص است.
محصولى پس از مدت ها - گاه سال ها - تلاش و پس از مدت ها - گاه ماه ها و حتى سال ها - انتظار دریافت مجوز به بازار عرضه مى شود، اما هم زمان با نسخه اصلى كه یا در كتاب فروشى و نوارفروشى و ویدئوكلوب است یا روى پرده سینما، كپى هاى غیر مجاز بازار را تسخیر مى كنند، آن هم با گستره اى به مراتب وسیع تر و با قیمتى كه به دلیل كیفیت پایین و تعداد بالا، بسیار ارزان تر از اصل است. حاصلش پیداست: حذف تولید اصلى و به دست گرفتن بازار.
با ظهور CD و DVD در بازارهاى جهانى، ماجراى كپى ها هم گسترش یافت. حالا دیگر ساده تر مى شد كپى كرد و فروخت. هم ارزان تر بود و هم با سرعت بیش ترى اتفاق مى افتاد. همه جاى دنیا هم درگیر این پدیده شد. همه جا. از آمریكا گرفته تا شرق آسیا كه معدن تولید و تكثیر غیر مجاز بوده و هست، اما پس از چندى، اقدامات تأمینى كشورها به گونه اى رقم خورد كه كسى هوس نكند كار غیر مجازش را مجاز جلوه دهد. هنوز هم كپى كاران در همه جاى دنیا به كار خود مشغولند، اما نه در عیان، كه در پستو و دخمه و به شكل پنهان.
آن چه باعث شده ایران از این نظر متفاوت باشد، شكل آشكار ماجراست. فروش كپى ها ابتدا از دست فروش هاى كنار خیابان آغاز شد، بعد به برخى دكه هاى روزنامه فروشى رسید و حالا به اغلب فروشگاه هاى قطعات كامپیوتر و نرم افزار (كه البته آن هم كپى است). گذشته از این كه برخورد با فروشنده هاى خیابانى این كپى ها هم كار سختى نیست، آیا نمى توان با دكه هاى روزنامه فروشى و مغازه ها كه داراى پروانه كسب هستند، برخورد كرد؟ از فروشنده نمى توان به پخش كننده جزء و پخش كننده اصلى رسید؟ و از این طریق تولید كننده كپى ها را نمى توان پیدا كرد؟
آشكار بودن جرم و عدم برخورد جدى، فقط نتیجه اش این نیست كه صاحب واقعى اثر متضرر مى شود. حاصل این عملكرد نادرست، بیش و پیش از هر چیز، بر رفتار جامعه نمود دارد. این كه دیگر زشتى كار ناشایست رنگ مى بازد و براى همه عادى مى شود. كدام یك از ما وقتى داریم یكى از همین كپى ها را مى خریم و یا زمانى كه مشغول «رایت» كردن یك محصول جدید هستیم، احساس ناراستى و نادرستى داریم؟ چند نفر ما معتقدیم این كار همان دزدى است و استفاده بى اجازه از حاصل كار دیگران؟
بعد از این همه حرف تكرارى، كه حتماً خودتان بهتر از من مى دانستید، این حكایت غیر تكرارى را هم بشنوید. یكى از پخش كننده هاى بزرگ آثار صوتى تعریف مى كرد یكى از همسایه هایش كه مردى موقر و با آبرو و اهل حلال و حرام است، به سراغش آمده و درخواست كرده براى او ۱۵۰ هزار عدد CD خام تهیه كند. در جواب تعجب این دوست پخش كننده هم گفته: «پسرم مدت هاست از سربازى آمده و نتوانسته كار پیدا كند. گفتم بنشیند در خانه و CD «رایت» كند و به مغازه ها بفروشد. هم درآمد دارد، هم سرش گرم است و به كارهاى خلاف كشیده نمى شود!»... چه كسى مسؤول شكل گیرى این نگاه نادرست است؟

روزنامه ایران- ۲۵ اسفند ۱۳۸۴