نوشته ها



 

 
اولین بار که واژه «تبرج» را شنیدم، ارتباط عجیبی پیدا کرده بود با چکمه پوشیدن خانم‌ها. هجدهمِ آذرماهِ هشتادوشش، آقای احمدرضا رادان، فرمانده انتظامی تهران، چنین گفته بود:
«استفاده از پوتین‌های بلند، کلاه بدون مقنعه یا روسری، پوشیدن پالتو یا کاپشن کوتاه بدون مانتو، لباس‌های تنگ و چسبان به جای مانتوهای مناسب، از جمله مصادیق بدپوششی در فصل زمستان است. پوتین روی شلوار از لحاظ شرعی، نوعی تبرج به شمار می‌رود و بر این اساس با توجه به این که تبرج از مصادیق بد پوششی است، با این قبیل موارد نیز برخورد خواهد شد. چراکه برای نمونه، قرار گرفتن چکمه بر روی شلوار به دلیل نشان دادن بخشی از برجستگی‌های بدن، از مصادیق خلاف شرع است و تبرج به حساب می‌آید.»
 
بعدها کم‌تر کسی سراغ این واژه رفت و این‌قدر پرت و نامربوط بود که دیگر استفاده نشد. ولی حالا، بالاخره، یکی رفته سراغش و چراغ اولِ مخالفت با موتورسواریِ خانم‌ها را با توصیفش به همان نوع تبرجی که آقای رادان گفته بود، روشن کرده است: «موتورسواری زن، تبرج محسوب می‌شود».
 
آقای محمد سراج، نماینده تهران، به خبرگزاری ایلنا گفته است: «استفاده از موتورسیکلت برای خانم‌ها ناپسند است. مجلس و متدینین مخالفند.»
 
ایشان که از حوزه انتخابیه تهران، ری، شمیرانات، اسلام‌شهر، پردیس و تقریبا اغلب شهرها و شهرک‌های ریز و درشت اطراف تهران انتخاب شده، نه در دور اول، که در دور دوم به مجلس راه پیدا کرده، آن هم با ۲۴۸ هزار رای از میان این همه جمعیت تهران و اطراف. اصلا کاری به دیگر شهرهای ایران ندارم. همین به قول ایشان «متدینین» تهران را در نظر می‌گیرم. یعنی باید بپذیریم که تهران میلیونی، فقط ۲۴۸ هزار «متدین» دارد و بس؟!
 
آقای سراج گفته‌: «خانمی که پشت موتور می‌نشیند، نمی‌تواند پوشش مناسب یک خانم را حفظ کند. زیرا دو دست آن‌ها درگیر هدایت وسیله نقلیه است و در معرض باد قرار دارند... امکان دارد به دلیل نبود ایمنی کافی و مشکلات پوشش، دچار حوادث شوند و ما شاهد جمع‌آوری جنازه خانم‌ها در جاده‌ها باشیم... نمی‌خواهم که در بین بستگانم کسی از خانم‌ها سوار موتورسیکلت شود.»
 
بد نیست آقای نماینده، نگاهی بیندازد به «تبرج گفتن» آقای احمدرضا رادان که آن زمان فرمانده انتظامی تهران بود و حالا، فرمانده انتظامی ایران؛ و ببیند سردار باز هم چنان می‌گوید و چنان می‌کند یا نه. بد نیست ایشان نگاهی بیندازد به شهر و راست و درست هم نگاه کند. بعد از نگاه به زندگی و به ایران، نگاهی به تعداد رای‌های خود هم بد نیست!
 
 
 
 
ناصر صفاریان
بیست‌وچهار/ شهریور/ چهارصدوچهار