ناصر صفاریان
۱
سال ۱۳۴۱ از طرف مؤسسه كیهان به استودیو گلستان سفارش داده شد تا از افتتاح بیمارستان مخصوص جذامیان در مشهد گزارش تهیه كند. پس از آن در دیدارى میان «استودیو گلستان» و «انجمن كمك به جذامیان» بنا شد از جذام خانه بابا باغى در اطراف تبریز فیلم مستندى تهیه شود.
گروه عازم جذام خانه شد و در سفرى ۱۲روزه، «خانه سیاه است» جلوى دوربین رفت. فیلمى درخشان كه غبار زمانه بر آن ننشست و گذشت روزگار از رنگ آن نكاست. اثرى كه بعدها بهترین مستند تاریخ سینماى ایران نام گرفت.
و حالا ۴۴ سال از آن زمان گذشته و جشنواره اى به نام جشنواره فیلم خاص برگزار مى شود. بى حضور نخستین و مهم ترین فیلم مربوط به بیماران خاص در ایران. و البته در نبود «خانه سیاه است» چند فیلمى براى نمایش انتخاب شده كه از ضعیف ترین آثار سال هاى اخیر سینماى ایران است. اگر سال ها قبل، «عبور از غبار» ساخته مى شد كه قابل تأمل بود و دست كم، قابل تحمل، حالا به اثرى تجارى در حد و اندازه «قلب هاى ناآرام» رسیده ایم.
وقتى بضاعت كیفى چنین جشنواره اى كه تنها و تنها متكى به موضوع انتخابى اش است این گونه رقم مى خورد، چه اصرارى به برگزارى ست؟ نمایش فیلم هاى ضعیف زیر این عنوان، چه نتیجه اى در بر خواهد داشت؟ نظر مخاطب را جلب خواهد كرد یا به كلى او را فرارى خواهد داد؟ توجه به بیمارى هاى خاص و نیت خیر برگزاركنندگان بى هیچ بحث و جدلى قابل تقدیر است، اما بازنگرى كلى در انتخاب فیلم ها و توجه نشان دادن به آثار قابل اعتنا ، بیش از هر چیز به سود ماندگارى جشنواره است.
۲
«اولین شب آرامش» و «راه شب» نام دو سریال جدید شبكه سه است. اولى ساخته احمد امینى و دومى ساخته داریوش فرهنگ. اولى با جذابیت هاى همیشگى مجموعه هاى امینى و دومى با ضعف هاى مشابه كارهاى قبلى فرهنگ.
داریوش فرهنگ این بار به سراغ موضوع متفاوتى رفته و اندك جذابیت سریال هم در متن آن است نه در اجرا. برخلاف همیشه، كارگردان به سراغ چهره هاى مشهور نرفته و شاهد حضور بازیگران كم تر شناخته شده و افرادى بدون سابقه پیشین هستیم. نكته بسیار جالبى ست، اما به شرطى كه باعث كشف استعدادهاى جدید بشود و نام دیگرى به بازیگران قبلى مان اضافه كند. ولى آن چه تاكنون دیده ایم، نشانى از استعداد و كشف و این مقولات در خود ندارد. بازى هاى بد و گاهى بسیار بد باعث شده جذابیت متن هم هدر رود و سریال جدید فرهنگ در قیاس با كارهاى قبلى اش هم ضعیف تر به نظر برسد. تنها مى ماند موسیقى خوب این مجموعه كه مانند اغلب كارهاى كارن همایون فر، شنیدنى و قابل اعتناست.
در مقابل، سریال «اولین شب آرامش» با تكیه بر بازى بازیگران چند نسل و با ضرباهنگ خیلى خوبى كه دارد، جذابیت كارهاى قبلى احمد امینى را تكرار مى كند. به ویژه آن كه بر خلاف بیش تر مجموعه هاى تلویزیونى ، موضوعش تكرارى نیست و ایده اى تازه در قالب فیلمنامه اى جذاب مطرح مى شود. كارگردانى خوب احمد امینى را به فضاسازى حسى همیشگى كارهاى او اضافه كنید تا بخشى از جذابیت آن مشخص شود. تماشاى بخش هاى بعدى «اولین شب آرامش» را از دست ندهید.
۳
این هم نكته اى در تقابل «خواستن» و «تصاحب» و اشاره اى به آن ها كه عشق را نه از سر «او» كه از بر «خویش» خواستارند:
اگر دانى در این جهان كسى هست كه به دیدنش رنگ رخسارت مى رود و صداى قلبت را به تاراج مى برد، مهم نیست كه صاحبش باشى یا نه. مهم ، بودن اوست. باشد، نفس بكشد، زندگى كند و لذت ببرد.
روزنامه ایران- ۲ خرداد ۱۳۸۵