در كسوت یك مصلح
ناصر صفاریان
سال 1380 برای محسن مخملباف، بیش از هر چیز با افغانستان و خبرهای مربوط به آن پیوند خورد. وقتی سال آغاز شد، مشغول تدوین فیلمش دربارة افغانستان بود؛ فیلمی كه« خورشید پشت ماه» نام داشت و بعد« سفر قندهار» ــ و در نمایشهای خارجیاش« قندهار» ــ نام گرفت. فیلم در بخش مسابقة جشنوارة كن پذیرفته شد، و همزمان با كن در دو سینمای تهران روی پرده رفت. چند روز قبل از نمایش عمومی و حتی پیش از كن، فیلم در جلسة بسیار شلوغ نمایش خصوصی كه هفتهنامة« سینما جهان» برگزار كرد بهنمایش درآمد. مثل برخورد همیشگی با آثار مخملباف، حد وسطی وجود نداشت و عدهای موافق فیلم بودند و عدهای مخالف. با اینكه ساختار فیلم ساختار محكمی است و آشفتگی فیلم قبلی مخملباف، «سكوت»، را ندارد، مخالفان همچنان مخالف بودند. اما اینبار كسی برای بهرخ كشیدن بد بودن فیلم، آن را در نیمه رها نكرد تا از سالن بیرون بیاید. برخلاف انتظار و درحالیكه بعضیها ادعا میكردند موضوع افغانستان به برخی فیلمسازان سفارش داده شده و همهچیز برنامهریزی شده،« سفر قندهار» در نخستین حضور بینالمللی خود مورد توجه قرار نگرفت و نهتنها جایزهای به آن ندادند (جز جایزهای كه از «شورای كلیساها» گرفت)، كه واكنش مطبوعات فرانسه هم مثبت نبود. همزمان با این جشنواره، نشریات ایرانی به چاپ واكنشهای مطبوعات فرانسوی و حاضران در كن پرداختند. آنچه در روزنامهها و هفتهنامههای ایران به چاپ میرسید، خبر از استقبال فراوان و پیشبینی تصاحب نخل طلا بود، اما كسانی كه خودشان آنجا بودند یا سری به اینترنت میزدند متوجه میشدند كه اینها ترجمة گزینشی بخشهای مثبت نقدهای خارجی است.
سال 80، سایت «خانة فیلم مخملباف» هم به دو زبان فارسی و انگلیسی راهاندازی شد؛ سایتی كه حاصل تلاش چهارماهة یك گروه پانزدهنفره است، و هرگونه اطلاعاتی اعم از انواع و اقسام عكسها و گفتوگوها با كارگردان، بخشهایی از موسیقی فیلمها، فیلمنامهها و حتی متن دیالوگ فیلمها و كتابهای مربوط به آثار مخملبافها را دربر می گیرد. حالا هر دوشنبه اخبار جدید مربوط به فعالیتهای خانوادة مخملباف در این سایت عرضه میشود، و مطبوعاتی كه همیشه دنبال مخملباف میگشتند و دستشان به جایی نمیرسید، راحت و آسوده خبرها را از این سایت میگیرند. مخملباف كه سال 80 را بیش از همیشه در قرنطینة خودخواسته و خودساخته گذراند، آرام و بیسروصدا به عرضة خارجی فیلمهای تولیدشده در دفترش مشغول بود، و فیلمهای او و اعضای خانوادهاش در جشنوارهها، سینماها و شبكههای تلویزیونی كشورهای گوناگون بهنمایش درآمد. چند برنامة مرور بر آثار خانوادة مخملباف هم در چند كشور برگزار شد. البته هنوز بیستم شهریور از راه نرسیده بود و در شرایط عادی و طبیعی، مخملباف شهرتش را از خودش و آثارش میگرفت.
با سر رسیدن بیستم شهریور، یا همان یازدهم سپتامبر معروف، محسن مخملباف و فیلم «سفر قندهار» در كانون توجه جهانیان قرار گرفتند. پیش از آن، مخملباف مدال فلینی را از سازمان یونسكو و در حضور جمعی دوهزارنفره كه شامل سفیران كشورهای مختلف میشد و در مقر این سازمان در پاریس دریافت كرده بود و فیلم هم به بیست كشور فروخته شده بود. اما از آن به بعد،« سفر قندهار» كه تنها فیلم موجود دربارة شرایط زندگی در افغانستان زیر سلطة طالبان بود، بهعنوان چارهای برای رفع كنجكاوی مردمی كه میخواستند دربارة این كشور بدانند، تقریباً در همهجا نمایش داده شد، و مخملباف هم از این كشور به آن كشور میرفت تا از فضای موجود برای كمك به مردم افغانستان استفاده كند ــ هرچند كه او پیش از آن هم این كار را میكرد. در شرایطی كه حجم نوشتههای مثبت نشریات دنیا دربارة« سفر قندهار» بیشتر میشد و حتی« لوموند» هم نظر منفی قبلیاش را تعدیل كرده بود، مخملباف در واكنش به آغاز حملة آمریكا به افغانستان، اعلام كرد جرج بوش و بن لادن هردو فاشیست هستند و در حمایت از افغانها گفت: «وقایع یازدهم سپتامبر بهشدت تكانم داد و متأثرم كرد. طالبان بدون شك وحشتناكترین حكومت دنیا است، ولی بمباران آنجا كمكی به زنان افغان نمیكند. ما برای بهبود وضع اقتصادی افغانستان به اقدام عملی نیاز داریم نه واكنشهای انتقامجویانه.» با آغاز جنگ، مخملباف كه پیش از آن كتاب «بودا در افغانستان تخریب نشد، از شرم فرو ریخت» را پس از انتشار بهصورت پاورقی در روزنامة« نوروز »بهچاپ رسانده بود و ترجمة فرانسوی و انگلیسی آن هم در چند كشور چاپ شده بود، تلاشهای خود را با هدف جذب كمك برای سوادآموزی كودكان افغان شدت بخشید. او توانست نظر موافق رییس جمهور ایران را برای رفع ممنوعیت سوادآموزی كودكان افغان بهدست آورد و با نهضت سوادآموزی ایران به توافقهایی برسد،و با حمایت یونیسف و هماهنگی پخشكنندهها برای استقرار صندوقهای كمك در كنار سینماهای نمایشدهندة« سفر قندهار» در كشورهای مختلف، فعالیت خود را در این زمینه گسترش دهد. آوازة این فیلم به گوش ملكة بلژیك هم رسید و ضمن تماشای آن، مبلغی هم كمك كرد. و این آوازه آنقدر بود كه جرج بوش هم بخواهد آن را تماشا كند. ضمن اینكه فیلم در مقر سازمان ملل در ژنو نیز بهنمایش درآمد. استقبال مردم در كشورهای مختلف هم بهحدی بود كه علاوه بر شكستن ركورد فروش فیلمهای ایرانی،« سفر قندهار» در قیاس با فیلمهای روی پرده هم به توفیق دست یافت، ازجمله در ایتالیا كه پس از یك فیلم آمریكایی، در صدر جدول قرار گرفت، ولی با وجود شرایط مناسبی كه تاكنون نصیب هیچ فیلم ایرانی نشده، و بدون توجه به وضعیت جدید جامعة آمریكا،« سفر قندهار» بهعنوان نمایندة سینمای ایران برای رقابتهای اسكار معرفی نشد، و اینبار بهجای دفعة قبل كه مخملباف در رقابت با مجیدی پیروز شده بود،« باران» را كه آنهم به افغانها مربوط میشود به اسكار معرفی كردند. و البته جالب بود كه مجمع ملی نقد آمریكا جایزة «آزادی بیان» سال 2001 را بهطور مشترك به« سفر قندهار» و« باران» اعطا كرد و محسن مخملباف و مجید مجیدی كنار هم قرار گرفتند.
«سفر قندهار» به انتخاب مجلة« تایم» درصدر ده فیلم برتر سال قرار گرفت، اما جنجال دیگری از سوی همین مجله و روزنامة واشنگتن تایمز گریبانگیر آن شد. این دو نشریه اعلام كردند حسن طنطایی، بازیگر نقش طبیبصاحب« سفر قندهار»، یك تروریست است كه پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، شخصی بهنام طباطبایی را در آمریكا كشته. چند هفته بعد مخملباف نسبت به این مسأله واكنش نشان داد: «چگونه است كه اف. بی. آی و سازمان سیا بیستواندی سال منتظر میمانند تا یك كارگردان ایرانی او را دست بر قضا یافته باشد، درحالیكه ادعا میكنند ماهوارههای آمریكایی عبور مورچهای را در زیر زمین در كنترل خود دارند؟ اگر این چنین است، پس چگونه یك مجرم آمریكایی را بیش از بیست سال نیافتهاند؟» و توضیح داد كه این قضیه در توطئة یك پخشكنندة آمریكایی كه نتوانسته حقوق پخش« سفر قندهار» را در اختیار بگیرد و همكاری سازمانهای تروریستی مخالف اصلاحات در ایران ریشه دارد. ضمن اینكه تأكید كرد: «برای من فیلمساز، جنبة انسانی یك شخصیت، مهمتر از وضعیت قضایی و حقوقی اوست. من هنرمندم نه یك قاضی یا مأمور اف. بی. آی.»
مخملباف پاییز سال قبل، مستند 45 دقیقهای« الفبای افغان» را هم ساخت، كه نمایش بیسروصدای آن در بخش مربوط به افغانستان در جشنوارة فجر واكنش خاصی در پی نداشت. او كه حالا سایت «جنبش آموزش كودكان افغان» را راهاندازی كرده و قصد دارد در كنار سروسامان دادن به سوادآموزی پانصد هزار كودك آوارة افغان در ایران، به آموزش كودكان در افغانستان هم كمك كند، جایزة فلینی را به حامد كرازی نخستوزیر افغانستان داد تا در اختیار مردم این كشور قرار گیرد. اینكه محسن مخملباف از روزهای اوج شهرت در ایران فاصله گرفته و دیگر كسی برای تماشای فیلمهایش هجوم نمیآورد و صف نمیبندد، یك واقعیت است. اما اینكه به موازات این مسأله، شهرت او در جهان افزایش یافته هم یك واقعیت است. یادمان باشد حالا دیگر مخملباف تنها یك فیلمساز نیست. او در كسوت یك مصلح جهانی ظاهر شده است.
ماهنامه فیلم- فروردین 1381