فیلم ها



 

شب شیدایی و روایت کلی تاریخ ترانه که تمام شد، برگشتم سراغ خواب خورشید و تبدیلش کردم به فیلمی دیگر! از مزایای عدم نمایش این است که فیلمت دیده نمی‌شود و بعدها می‌توانی به کلی عوضش کنی! حالا حدود نیمی از صحنه‌ها کنار گذاشته شده وعلاوه بر اضافه شدن خیلی چیزهای جدید، تدوین همان بخش‌های باقی مانده هم تغییر کرده، و اساسا با فیلم جدیدی روبه‌روییم. گستره‌ آن فیلم قبلی، کل ترانه‌های عاشقانه بود و راستش احساسم این بود که از پس موضوع برنیامده. حالا ‌نسخه‌ جدید، محدود شده به «ترانه‌های ضدعاشقانه» و بررسی تاریخیِ –نمونه‌واری- هم به آن اضافه شده. اسم فیلم را هم پس از این همه کم و زیاد شدن، تغییر دادم و گذاشتم خاطره‌های خط‌‌‌‌خطی؛ چون به کلی فیلم دیگری شده و اصلا چیز دیگری‌ست. به همین دلیل هم هست که اساسا کوچک‌ترین علاقه‌ای به نمایش و دیده شدن آن چیزی که اسمش خواب خورشید بود ندارم.
... و البته با این توضیح مهم که پس از این تغییر هم وسوسه و علاقه به تغییری که در مورد هیچ فیلم و هیچ کار دیگری از من این‌گونه و این اندازه سابقه نداشته پایان نیافت و خودِ این خاطره‌های خط‌خطی هم در دو نسخه نهایی شد؛ یکی در قالب اثری مصاحبه‌ای/ آرشیوی و دیگری مبتنی بر تصویرسازی و حضور راوی‌ای که خاطرات عاشقانه‌ای دارد و مرورش بر ترانه‌های عاشقانه خاطره‌انگیز. دل خودم خیلی با دومی‌ست و با وجود علاقه به اصلاح اشکال‌هایی که با فاصله گرفتن از هر اثری متوجه‌اش می‌شوی و ناکامل می‌دانی‌اش، به نظرم این نزدیک‌ترین شکل است به خودم و دنیایم و از نظر حسی، بسیار دوستش دارم.
 
 
 
ناصر صفاریان
بیست/ آذر/ نودوسه