ناصر صفاریان
این روزها، اوضاع و احوال نقدنویسی در مطبوعات، با مزهتر از همیشه شده. هر كسی میتواند پس از بیدار شدن از خواب شبانگاهی، قلمی دست بگیرد و كاغذی جلویش بگذارد و هر چه دل تنگش میخواهد، به اسم نقد فیلم به خورد خوانندگان بدهد. حتی این آدمها میتوانند به عضویت «انجمن منتقدان و نویسندگان سینمایی» هم در بیایند و در مقابل اعتراض، كارت انجمن را به شما نشان بدهند. در جشنوارهای كه بهرام بیضایی، ناصر تقوایی، محسن مخملباف، ابراهیم حاتمیكیا، مجید مجیدی و فیلمسازان صاحب نام دیگری حضور دارند، یك نفر ایرج قادری را به عنوان كارگردان برتر معرفی میكند. ایرادی هم نمیتوان گرفت؛ سلیقه و نظرش این است. یك نفر، فیلم« زخمی» را در حد شاهكار معرفی میكند. باز هم ایرادی نمیتوان گرفت؛ سلیقه و نظرش این است. یك نفر با كمال افتخار اعلام میكند كه n تا نقد مثبت با اسمهای مختلف درباره فیلم «طوطیا» نوشته. اشكالی ندارد؛ خوش به حالش كه توانایی چنین كاری را دارد! اما لطف كنید و به این نمونهها توجه كنید:
-«آژانس شیشهای، آخرین اثر حاتمیكیا قبل از «روبان قرمز» و نشانگر نوعی دگردیسی فكری از آرمان به سوی مصالح اجتماعی است.» (همه نقدها و نوشتههای مربوط به این فیلم را كه مطالعه كنید، متوجه میشوید كه موافقان و مخالفان اثر، همه نظر یكسانی دارند كه حاتمیكیا میگوید آرمان مهمتر از مصلحت اجتماعی است.)
-«مرسدس، آخرین ساخته مسعود كیمیایی، كپی كمرنگی است از رضا موتوری.» (فكر نمیكنید این منتقد محترم، «مرسدس» را با «سلطان» اشتباه گرفته باشد؟)
-«پس از «خیابان ونگوگ»،« ابر و آفتاب» دومین اثر بلند سینمایی محمود كلاری به عنوان كارگردان سینماست.» (جلالخالق، این یكی را نمیدانم چه بگویم!)
ماهنامه فیلم– آبان 1378