نوشته ها



ناصر صفاریان

این كه آدم‌ها بر سر مسأله‌ای اختلاف داشته باشند، امری طبیعی ست. این كه یك نفر، نظر دیگری را قبول نداشته باشد هم طبیعی است. به ویژه كه موضوع مورد بحث، یكی از امور نظری باشد، و با نظر هر كس، شكل جدیدی به خود بگیرد. اما گاهی یك نظر، به گونه‌ای می‌شود كه نظرهای دیگر، در تأیید عجیب و غریب بودن و غیرواقعی بودن آن، هم صدا می‌شوند. سومین هم‌اندیشی دین از چشم سینما، یكی از همین موارد است. در شرایطی كه بعضی‌ها هنوز سینما را برابر با بی‌دینی و كفر می‌دانند و اصلاً آن را قبول ندارند، اندیشیدن به هم‌اندیشی این دو موضوع، كار بسیار پسندیده‌ای ست. اما قرار نیست كه كنار هم قرار گرفتن این دو با استفاده از معیارها و مؤلفه‌های سلیقه‌ای صورت بگیرد، چون در این صورت، با هر علاقه و با هر سلیقه‌ای، هم تعریف دین فرق می‌كند و هم تعریف سینما.
سال گذشته، هفته‌نامه‌ای كه حوزه‌ هنری آن را منتشر می‌كند، درباره‌ تعریف سینمای دینی و این كه این نوع سینما، از چه نمونه‌هایی تشكیل شده، نظرخواهی كرد. البته این نظرخواهی در نشریات و محافل دیگری هم مطرح شده، اما از آن جا كه هم‌اندیشی دین از چشم سینما را هم حوزه‌ هنری برگزار می‌كند، اشاره به نظرخواهی این نشریه ، بهتر است .به جز چند نفر که فیلم های مربوط به زندگی اولیای دینی و قدیسان و رویدادهای مذهبی را مصداق سینمای دینی می‌دانند و هر فیلمی را به دلیل حضور یك شخصیت مذهبی، دینی تلقی می‌كنند‌؛ وجه مشترك نظرها، بر فیلم‌هایی متمركز است كه ارزش‌های والای انسانی و حضور ذات باری تعالی را در متن زندگی بشر -به شكل غیرمستقیم- به تصویر می‌‌كشند. نكته‌ی این مسأله هم در این است كه وجه غالب این فیلم‌ ها تعلق به سینمای ضدقصه است -یعنی همان چیزی كه مورد قبول مسئولان این هفته‌نامه نیست.
از طرف دیگر، سیاست‌گذاری و برنامه‌ریزی برای هم‌اندیشی هم به گونه‌ای بوده كه كم و بیش فیلم‌هایی به نمایش درآید كه از نظر بیش‌تر مخاطبان، دینی تلقی شود -یا دست كم، ضد دینی شمرده نشود. اما در این میان، نمونه‌هایی به چشم می‌خورد كه خیلی عجیب و غریب به نظر می‌رسد. با در نظر گرفتن این كه تهیه كننده‌ی این نمونه‌های عجیب، خود حوزه‌ی هنری است، تعجبمان بیش‌تر می‌شود.
سال گذشته، فیلم آدم برفی را در دومین هم‌اندیشی نشان دادند، و امسال مرد عوضی را. این كه مثلاً در فیلم اولی، به ترانه‌هایی اشاره می‌شود كه در جامعه‌ی دینی ما، مطرود اعلام شده، و این كه فیلم دومی، تكیه كلام‌هایی دارد كه در سینمای پیش از انقلاب، وجه بارز فیلم‌های سبك كمدی بوده، شاید زیاد مهم نباشد و از اظهار نظر نادرست تعدادی از مخاطبان سرچشمه بگیرد. اما واقعاً اگر تهیه كننده‌ی این فیلم‌ها نهاد دیگری بود و حوزه‌ی هنری نقشی در آن نداشت، باز هم در هم‌اندیشی نمایش داده می‌شد؟ و راستی اگر به خاطر فیلم آدم برفی نبود، باز هم بخشی از هم‌اندیشی دوم به موضوع «زن‌پوشی مردان و حكم شرعی آن» اختصاص می‌‌‌‌یافت، یا این كه به سراغ موضوع‌های مهم‌تر و اساسی‌تر می‌‌رفتند؟
این كه در هم‌اندیشی دین از چشم سینما، جرح و تعدیل صحنه‌های غیرقابل نمایش در این سال‌ها وجود ندارد، این كه چشمه‌ی آربی آوانسیان و كلاغ بهرام بیضایی را هم نشان می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌دهند، این كه… همه‌ی این خوب است. اما واقعاً دلیل نمایش فیلمی مانند گردباد در این هم‌اندیشی چه چیزی می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌تواند باشد؟ اگر گردباد را به دلیل نمایش بخشی از قدرت خداوند، دینی بدانیم، آیا پارك ژوراسیك، جنگ ستارگان و حتی تایتانیك را نمی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌توان دینی حساب كرد؟ با این حساب، روز استقلال هم دینی است!… و اصلاً چرا به جای این همه بحث نظری، یك نمونه‌ی عینی از سینمای دینی تولید نمی‌كنند تا همه بفهمند كه سینمای دینی، چه جور سینمایی است؟

ماهنامه فیلم– آذر 1377