ناصرصفاریان
1
گاهی قلم را كه روی كاغذ میآوری، احتیاط نه دوچندان، كه باید چند چندان شود. برای پرهیز از سوءتعبیر و سوءتفاهم و به منظور پیش گیری از هر احتمال ناصواب. این چندكلمهای كه این بار و این جا میخواهم عرض كنم، از همین حرفهاست. چند ماه است به دنبال افزایش حجم برنامههای مذهبی سیما، شبكههای یك، دو، پنج و هشت (سه را ندیدهام و نمیدانم) شبهای جمعه دعای كمیل پخش میكنند.
با توجه به ساعتهای مختلف پخش و حضور مداحان مختلف، این تنوع بسیار خوب است و این برنامهریزی سبب شده بینندگان علاقهمند كم ترین مشكلی در این زمینه نداشته باشند. ولی حالا بیایید به پخش همزمان نماز جماعت مغرب وعشا از تمام شبكههای تلویزیون ایران نگاه كنید. انصافا فلسفه وجودی این عمل چیست؟ دقت بفرمایید كه آموزش و برنامه مرتبط با ادعیه و بحثهای مربوط به نماز را نمیگویم، خود مراسم نماز جماعت و ادای این فریضه را میگویم. كدام مومن نمازخوان - بهویژه نمازخوان اول وقت - آن موقع جلوی تلویزیون مینشیند تا نماز را از تلویزیون تماشا كند؟ كدام نابلد علاقهمند به خواندن نماز، با تماشای تلویزیون در آن زمان نماز یاد میگیرد؟ و كدام بینماز، آن موقع پای تلویزیون مینشیند و با تماشا با ایمان میشود؟... و اگر همه این ها ممكن است و از سر همین احتمال است كه نماز جماعت از تلویزیون پخش میشود، چرا همه شبكهها و چرا در یك زمان؟ به دور از پیشآمدن آن سوءتعبیرها و سوءتفاهمها مورد اشاره در ابتدای حرف، كمی در این زمینه تامل بفرمایید و ببینید غرض بنده چه مقدار غلط است و چه مقدار درست.
2
هر جشنوارهای - به ویژه اگر بینالمللی باشد - میزان افتخار و اعتبارش به نمایش فیلمهای دست اول است. حالا جشنواره سرزمین ما، جشنواره بینالمللی فیلم فجر، در اقدامی عجیب و حتی منحصر به فرد در سرزمین عجایب ما، اعلام كرده از امسال در بخش فیلمهای كوتاه و مستند، نه فیلمهای جدید كه فیلمهای منتخب چند جشنواره دیگر داخلی را به نمایش میگذارد.
سینمایی كه تبلور شعارهای ملیاش میشود كمدیهای نازل و مبتذلی كه یكی پس از دیگری روانه پرده میشود، نمونه سیاست گذاری - مثلا - فرهنگیاش هم میشود این. همین.
3
«اتوبوس شب» فیلم بدی نیست. حتی میتوان گفت فیلم خوبی ست. بهویژه پس از دو فیلم قبلی كیومرث پوراحمد، ولی در قیاس با سینمای پوراحمد و در مقایسه با خود پوراحمد چیزی كم دارد. چیزی كه اتفاقا مهم ترین چیز در سینمای كیومرث پوراحمد است. «اتوبوس شب» با نگاهی فاصلهگذارانه ساخته شده و با تعمد فضاسازی حسی دور میكند. پوراحمد اینبار چه در موسیقی و چه در بازیها، هرگونه احساس گرایی را پس میزند تا فیلمش بیش از آن كه از نظر حسی درگیرت كند، بهعنوان یك اثر هنری خوشساخت و یك كار «هنری» جلبنظر كند.... و كاش این گونه نبود.
و البته یكای كاش دیگر هم وجود دارد و آن تعجب و افسوس از شعارهای ناچسبی ست كه اصولا در شخصیت كارگردان و دنیای فیلم ساز جایی ندارد... با این وجود نمیتوان انكار كرد كه با فیلم خوشساخت و قابل تاملی روبهروایم، ولی كاش مثل اغلب آثار پوراحمد، ترغیب مان میكرد دوباره و چندباره به تماشایش بنشینیم.
4
این هم از مهدی اخوان ثالث:
گرچه دل بس گله زو دارد و پیغام به او
ندهد بار، دهم برای دشنام به او
من كشم آه كه دشنام بر آن بزم كه وی
ندهد نقل به من، من ندهم جام به او
اعتماد ملی- 22 آذر 1386