در مورد فروغفرخزاد در این سالها کتابهای زیادی منتشر شده است؛ هرکدام او را از جنبهای دیدند. یکی از کتابهای خوب که البته براساس مستند سه گانه فروغ فرخزاد نوشته شده است آیههای آه است که ناصرصفاریان نوشته و ناگفتههای از زندگی و کار او است.
یکی دیگر از کتابها هم ترانه مرغ اسیر نوشته جازمین دارمیک است که با ترجمه علی مجتهدزاده منتشر شده است. کتب بعدی آن روز که فروغ را در باغجه کاشتند که عکسهای یحیی دهقانپور از روز تدفین فروغ است.
اما در میان آثاری که درباره فروغ منتشر شده کتاب فروغ فرخزاد فرزانه میلانی یکی از کتابهای خواندنی و قابل استناد است. او زندگی فروغ را از جنبههای مختلف و از زبان و نگاه نزدیکانش بررسی کرده است. در این کتاب برای نخستین بار - قبل از مصاحبه با بیبیسی- ابراهیم گلستان درباره او صحبت میکند. روایت روز ۲۴ بهمن ۱۳۴۵ و روزهای بعدش از زبان گلستان نکات زیادی در خود دارد. او در این مصاحبه از تمام وقایع زندگی مشترک و حتی بچهای که سقط شد و خودکشیهای فروغ گفته و بخشی نیز به مرگ او و دفنش در ظهیرالدوله پرداخته است و در پاسخ به خانم میلانی درباره این که چرا در روز خاکسپاری در مراسم نبود گفته است:« آخر بروم چهکار کنم آنجا؟ تماشا کنم که این را میخواهند تو خاک بکنند؟» او همچنین از خرید سه قبر برای خودش و فروغ و فخری خانم گفته که به مبلغ ۲۵ هزار تومان خریده است. در بخشی هم میگوید همه مراسم را خانم گلستان نظارت کرده است. همچنین نامههای شخصی میان گلستان و فروغ یکی از بخشهای خواندنی کتاب است. یکی از گفتگوهای خواندنی کتاب فصل ششم با عنوان تنها صداست که میماند گفتگویی زبیده طالبی مادر حسین منصوری یکی از زنان جذامی جذامخانه بابا باغی است. این کتاب البته در ایران منتشر نشده اما کاش منتشر میشد.
فرزانه ابراهیمزاده
بیستوچهار/ بهمن/ هزاروچهارصد