درباره



و علی‌ال«سلام» السلام!

سعید سجادی

اشاره:
آن چه از نظر خوانندگان ارجمند می‌گذرد گوشه‌ای از عملكرد فرهنگی روزنامه‌ی «سلام» در سال‌های اخیر است.
از آن جا كه رویه چند روز اخیر این روزنامه حاكی از تقلای بیهوده و دستپاچه برای كتمان بسیاری از خطاهای خودی های غفلت‌زده و یا فریفته‌ غرب است، صرفاً به منظور یادآوری به خود این حضرات و نیز به هواداران منصف‌شان نكاتی را شاهد می‌آوریم و امید آن داریم كه این مختصر موجب توجه و تنبه گردد.



دبیر سرویس فرهنگی -هنری با سابقه‌ روزنامه‌ی « سلام» در گفت و گو با یكی از ماهنامه‌های سینمایی (دنیای تصویر مورخ فروردین 1376{ گفته است: «قید و بندهایی كه اخیراً برای روزنامه «سلام» ایجاد شده، دست و پای ما را بسته است» البته ایشان دقیقاً به چند و چون این به اصطلاح قید و بندها اشاره نكرده‌اند. اما همین جمله‌ كوتاه برای اهل اشاره كافی‌ست تا دریابند كه دست به عصا شدن دست‌اندركاران این روزنامه طی روزهای انتخابات صرفاً حالت مقطعی دارد و دوستان دنباله كار را گذاشته‌اند برای زمان پس از انتخابات ریاست جمهوری و به تعبیر ساده‌تر افتادن آب ها از آسیاب!
مشارالیه در بخش دیگری از همین گفت و گو از كسانی كه عناد خود را نسبت به باورهای اسلامی و انقلابی مردم بارها نشان داده‌اند، به عنوان چهره‌هایی خوش‌سابقه!! یاد می‌كند و می‌گوید: «اعتقادم این است كه این عرصه باید برای كسانی كه خوش‌سابقه‌تر هستند و بین مردم، جایگاه ویژه‌ای دارند بیش‌تر باز باشد، ولی حالا ما برعكس این را می‌بینیم. عرصه برای كسانی باز است كه حرفی برای گفتن ندارند، در حالی كه فیلمسازانی كه حرفی برای گفتن دارند و به قولی مؤلف هستند به ندرت می‌توانند فیلمی بسازند، آدم‌هایی مثل بیضایی، تقوایی…»
اگر مقبولیت اجتماعی و مؤلف بودن این دو نفر فقط با ساختن سریال‌های مستهجن ضددینی چون «دایی‌جان ناپلئون» و فیلم های موهنی چون «آرامش در حضور دیگران»، «مرگ یزدگرد»، «شاید وقتی دیگر» و یا از مصاحبه با نشریات ضدانقلاب خارجی و بلغور كردن جملات دشمن شادكن به دست می‌آید باید گفت كه علی‌السلام، السلام!
چرا كه به راستی چه گونه می‌توان باور كرد روزنامه‌ای كه نام یكی از روحانیون برجسته را به عنوان مدیر مسئول و صاحب امتیاز بر پیشانی خود دارد صفحه‌ فرهنگی و هنری‌اش در تیول كسانی باشد كه همسویی آنان با جریانات براندازی فرهنگی نظام بر همگان آشكار است.
چگونه می‌شود باور كرد روزنامه‌ای كه مدیرانش مدعی حركت در خط امام (ره) هستند، تریبونش را به دست كسی به نام علی … بدهد.
كسی كه به دلیل رابطه‌ی خیلی گرم و صمیمانه‌اش با دلقك كاباره‌های تهران (فریدون فرخ زاد) در سال 56 از او جایزه بهترین شاعر را گرفت. و در می‌گذریم از اینكه وی به دلیل عضویت در یكی از گروهك‌های ماركسیست در اوائل انقلاب از دانشكده هنرهای دراماتیك اخراج شد و هم اكنون نیز به عنوان دبیر سرویس شعر با نشریه معلوم الحال «دنیای سخن» همكاری نزدیكی دارد. تا آنجا كه گفته می‌شود برای سردبیرش سرمقاله می‌نویسد. امیدواریم لااقل این دوستان پس از 10 سال فهمیده باشند كه نشریه‌ای چون «دنیای سخن» در كجای این جهان ایستاده است و اصولاً سفرهای مكرر آقای علی… به كانادا به خرج چه كسانی بوده است!
معركه «عباس معروفی» و مجله «گردون» را فراموش نكرده‌ایم و این كه همین روزنامه با نگاهی جانبدارانه، خبرهای داغ! داغ! «معروفی» و همپالكی‌هایش را با عكس و تفصیلات و مصاحبه چاپ می‌كرد. به یاد داریم كه چگونه این روزنامه‌ آش معروفی را به هم می‌زد. هنگامی كه «معروفی» از كشور گریخت و به همپالكی‌های خارجه‌نشین خود پیوست، با خود گفتیم: خوب شد تا دست‌اندركاران فرهنگی این روزنامه بهتر دریابند در همدلی و دفاع از چه عنصری موضع‌گیری كرده‌اند. و دریغ كه آن‌ها به جای اصلاح خطاهای گذشته به سراغ یكی دیگر از عناصر وابسته به اپوزیسیون ضدانقلابی شبه روشنفكر رفتند و شدند غمخوار «فرج‌خان سركوهی». سردبیر مجله‌ «آدینه»، رفیق گرمابه و گلستان اصحاب میكونوس و یكی از امضاءكنندگان اعلامیه ضدانقلابی موسوم به 134 نفر.
سفره‌ تساهل و تسامح فرهنگی در این روزنامه چنان گشاده است كه حتی خبرهای فرهنگی و هنری امثال میرزاآقا عسگری (مانی) در كنار آن نشسته است. امیدواریم حداقل كارگزاران فرهنگی این روزنامه فقط از سوابق سوء این یكی بی‌خبر بوده باشند وگرنه عضو رده بالای گروهك ماركسیست چریك‌های فدایی خلق كجا و روزنامه پیرو خط امام (ره) كجا؟! رفاقت با این ضدانقلاب آلمان‌نشین و سردمدار كانون نویسندگان در تبعید كجا و خط و راه آن رادمرد بزرگ كه در همان روزهای پیروزی انقلاب اسلامی هم شعارهای ضدآمریكایی‌ این جماعت را دروغ محض خواند كجا!
در میان دیگر نویسندگان این روزنامه به كسانی از قبیل ناصر صفاریان، با نام مستعار (ناصر سوگند) بر می‌خوریم. كه این یكی در نشریات معلوم‌الحالی مثل «آدینه» و «ماهنامه فیلم» هم قلم می‌زند، آن هم چه قلم‌زدنی! بی‌آنكه مورد تعرض مسئولان روزنامه قرار بگیرند. حتی مقالات بسیار تندی در مورد برنامه موفق تلویزیونی «هویت» می‌نویسد و به عشق جذب معاندین تلاش پیگیر خودی‌ها را در راه مقابله با تهاجم فرهنگی دشمن زیر سؤال می‌برد. برنامه‌ای كه تنها گناهش این بود كه با ادله روشن از وابستگی عناصر شبه روشنفكر به محافل صهیونیستی می‌گفت.
مسئولان محترم این روزنامه خود را پیرو خط امام (ره) می‌دانند، اگر چنین است باید سخن حكیمانه ایشان را به یاد داشته باشند كه فرمود: «اگر روزی دشمنان شما از شما تعریف بكنند باید در خودتان شك كنید.»
و حال بی‌هیچ توضیح دیگری به اظهارنظر نشریه ضدانقلابی سلطنت‌طلبان چاپ لندن مورخ 26/1/72 توجه شود: «روزنامه‌ «سلام» كه به عقیده‌ برخی، خواندنی‌ترین روزنامه‌ای است كه امروز در ایران انتشار می‌یابد در روزهای پایانی سال 71 خورشیدی بدعتی گذاشت كه باعث حیرت همگان شد. »
این نشریه در ادامه مطلب می‌نویسد: «باری انتشار گزارش ملی شدن صنعت نفت در روزنامه «سلام» نوعی دهن كجی به ]امام[ خمینی ]ره[ به حساب می‌آید.»
نشریه ضدانقلابی «نیمروز» در شماره‌ی 297 خود در مورخ 9/10/73 می‌نویسد: «روزنامه‌« سلام» بت آیت‌الله را شكست.»
و در ادامه از قول روزنامه‌ « سلام» می‌نویسد:
«]امام[ خمینی ]ره[ معصوم نیست. می‌توان از او انتقاد كرد.»
مجله ضدانقلابی« نیمروز» در ادامه می‌نویسد: «روزنامه «سلام »كه مدیر مسئول آن موسوی خوئینی‌ها است، در نظریه‌ای كه از قول یكی از خوانندگان خود نوشت مسئله انتقاد از اعمال و اقدامات 14 معصوم ]ع[ مورد اعتقاد شیعیان را مطرح ساخت و تلویحاً انتقاد از معصومین (ع) را مباح دانست.»
نشریه سلطنت‌طلبان لندن نیز در تاریخ 13/12/73 می‌نویسد:
]از سوی روزنامه «سلام»[ برای نخستین بار در جمهوری اسلامی نواب صفوی «آدم‌كش» خوانده شد.
به گمان ما با سپردن كارها به دست افراد و عناصر غیرخودی همیشه احتمال مسائلی از این دست وجود دارد. قاعدتاً گزارش مفصل سال گذشته روزنامه‌«سلام» درباره‌ مزاحمت! مسجدها و صدای اذان برای مردم محل را هم باید به حساب همین افراد گذاشت چرا كه در روزهای بعد مسئولین روزنامه از مردم مسلمان به خاطر آن گزارش موهن و ضداسلامی عذرخواهی كردند.
به عنوان برادر و دوست به آن دسته از همكاران و مسئولان روزنامه «سلام» كه همچنان به اصل اسلام و انقلاب و امام (ره) وفادار مانده‌اند، توصیه می‌كنیم كه این كلام حكیمانه امام راحل را با گوش جان بشنوند:
«نفوذی‌ها بارها اعلام كرده‌اند كه حرف خود را از دهان ساده‌اندیشان موجه می‌زنند.»


روزنامه كیهان- 25 اردی بهشت 1376