هوای تازه



نسخه ویدیویی مستندهای ایرانی در بازار
 

فیلم های مستند در خانه ها جان می گیرند؟

با توقف نمایش فیلم های كوتاه و مستند در سینما سپیده و تجربة شكست اكران عمومی این گونه فیلم ها، به نظر میرسد كه پس از تلویزیون، شبكة نمایش خانگی مناسب ترین امكان برای عرضة این گونه فیلم هاست و از چندی پیش هم فعالیت هایی در این زمینه آغاز شده كه رو به گسترش است.
در پی آزادسازی ویدئو در ابتدای دهة 1370، این انتظار طبیعی ایجاد شد که در کنار فیلم های سینمایی، جایی هم برای فیلم مستند و فیلم کوتاه در نظر گرفته شود. ولی از همان ابتدا، این عرصه در مؤسسة دولتی رسانه های تصویری به سینمای بلند داستانی محدود ماند و حتی نمونه هایی مانند «زندگی در مه» پس از عرضه، توسط صاحبان ویدئوکلوب ها پاک شد و روی نوار آن، فیلم سینمایی ضبط کردند. پس از صدور مجوز برای مؤسسه های ویدئویی خصوصی، طبیعی بود که همان توقع اولیه برای پخش فیلم مستند در شبكة خانگی هم رنگ ببازد. تمام آن چه به عنوان فیلم مستند توسط دو مؤسسة دولتی (رسانه های تصویری و مرکز هنرهای تصویری حوزة هنری) و چند مؤسسة خصوصی به بازار عرضه شد، از چند مستند گزارشی/ توریستی با قالب تلویزیونی و ساختاری ضعیف دربارة دیدنی های ایران مانند تخت جمشید فراتر نرفت.
سال 1381، با پیگیری های بسیار ناصر صفاریان، نخستین مجوز ویدئویی به نام شخص حقیقی، توسط ادارة نظارت و ارزشیابی معاونت سینمایی در زمان مدیریت جعفر صانعی مقدم صادر شد و فیلم «سرد سبز» خارج از سیستم مؤسسه های موجود روانة بازار شد. در کنار پخش چهار فیلم «سرد سبز»، «اوج موج»، «خانه سیاه است: نسخة اصل» و «وقت خوب مصایب» توسط این مستندساز در کتابفروشی ها، با مشورت و همکاری او، فیلمسازان دیگری هم پا در این مسیر گذاشتند و از طریق همان کارخانة تولیدکننده، همان پخش کننده و همان مراکز فروش که امتحان خود را پس داده بودند، آثارشان را عرضه کردند. «قریة من» و «برف» از مهران زینت بخش، «ارنستو» از پویان شاهرخی و «شش روز و شش نقاش» از آرش رییسیان، از این آثار هستند. اقبال عمومی نسبت به عرضة این مستندها، دیگران را هم به میدان آورد، که فیلم «پشت هیچستان» نمونه ای از این دست است.
علاوه بر تلاش توسط خود مستندسازان، نمونه ای از فعالیت یک ناشر هم به چشم می خورد. نشر «ماهریز» با این قصد جلو آمد که به شکل مرتب و برنامه ریزی شده، تعدادی از مستندهای شاخص مستندسازان جوان را به بازار برساند. ولی این فعالیت تنها به «دو کمانچة» بهمن کیارستمی و مستند «پپه سرا» دربارة یک آموزشگاه موسیقی در جنوب ایران محدود ماند و پخش نامناسب و عدم برگشت مالی برای صاحبان آثار، جایی برای عرضة فیلم های دیگری که قرارومدارشان هم گذاشته شده بود باقی نگذاشت؛ مستندهایی از مهرداد اسکویی، رضا بهرامی نژاد و...
در کنار این فعالیت ها، آنچه در مرکز گسترش سینمای مستند و انجمن سینمای جوانان ایران در زمان مدیریت پیشین رخ داد، کوچک ترین نشانی از تلاش برای ورود فیلم ها به بازار نمایش خانگی نداشت و عرضة ویدئویی محدود بود به معاهده های این مراکز دولتی با مؤسسة رسانه های تصویری به عنوان یک مرکز دولتی دیگر؛ آن هم به این گونه که مثلاً هزار دقیقه فیلم مستند در قبال فلان مبلغ. آخر سر، حتی همین عنوان ها هم به بازار نمی آمد و به عنوان هدیه یا نمونة کار برای مراکز دولتی دیگر مورد استفاده قرار می گرفت. مجموعه فیلم هایی از زندهیاد ابراهیم اصغرزاده و بایرام فضلی یا نمونه ای مانند «قصه ها» ساختة مهدی جعفری، از همین گروه به حساب می آیند.
سال قبل، پنج عنوان دی وی دی و ماه گذشته دو عنوان دی وی دی مستند توسط ناصر صفاریان به بازار عرضه شد و به این ترتیب، می توان او را با یازده عنوان مستند در بازار، در این زمینه رکورددار دانست. در اوایل سال 90، مرکز گسترش سینمای مستند هم دو عنوان دی وی دی مستند وارد بازار کرد: سبز، سفید، سرخ (محمدرضا هاشمیان) و آینه های غبارگرفته (رهبر قنبری). مركز به تازگی هم چند دی وی دی مستند دیگر هم عرضه كرده: ام، آی، اس، شهری که بود (مهدی کرم پور)، ضامن آهو (مهدی کوهیان)، کلاه شیشه ای (محسن خان جهانی)، به دنبال حقیقت (سیاوش سرمدی) و از پاریز تا پاریس (جواد میرهاشمی). تفاوت این آثار با دیگر آثار مستند موجود در بازار، محل فروش آن است. بر خلاف مستندهای دیگر که کتابفروشی ها محل اصلی فروش آن هاست، بنا بر اخبار منتشرشده از سوی مرکز گسترش، این دی وی دی ها در دو کتاب فروشی عرضه می شوند و محل اصلی فروش شان، فرهنگسراها، خانه های محله، چند موزه، چند سینما و سایت اینترنتی مرکز است. با مراجعه به کتابفروشی ها و مراکز فروش محصولات صوتی و تصویری به خوبی می توان دریافت که مستندهای عرضه شده توسط مرکز گسترش، از گستردگی مراکز فروش فیلم های بخش خصوصی برخوردار نیستند و ظاهراً تولیدشان مهمتر از عرضه شان بوده و همچنان هدیه دادن این آثار در اولویت است. به ویژه که تیراژ 20000تایی دو عنوان نخست، که توسط مدیر مرکز اعلام شده، به طور قطع نمی تواند وارد بازار فروش شده باشد؛ آن هم آن طور که او از تمام شدن 10000 نسخه در کم تر از دو ماه خبر داده. چیزی هم که در این میان جلب توجه می کند، حضور مؤسسة رسانه های تصویری است. در واقع آن چه در عرضة این دی وی دی ها رخ داده، حاصل کنار هم قرار گرفتن دو مرکز دولتی است و تولیدات مرکز گسترش، با حمایت مالی و اجرایی مؤسسة رسانه های تصویری به بازار آمده. اگرچه این حضور در کلیت خود می تواند مثبت ارزیابی شود، ولی این توقع وجود دارد که به جای حمایت دولت از دولت و بسته ماندن در به روی مستندسازان مستقل، مؤسسة رسانه های تصویری به عنوان بخشی از معاونت سینمایی حضور مؤثری در حمایت از جریان های بخش خصوصی داشته باشد، نه رفتاری در قالب امور اداری و بر مبنای مناسبات میان دستگاه های دولتی.
بی مهری مؤسسه های ویدئویی دولتی نسبت به مستند به حدی است که حتی این پیشینه را می توان سراغ گرفت که در مؤسسة ویدئویی دولتی، برای تولید یک فیلم مستند هزینه کرده اند و به عنوان تهیه کننده پیش آمده اند، اما حاضر به پخش فیلم خودشان نیستند و آن را در بایگانی نگاه داشته اند. این نمونه را می توان به شکلی دیگر در مؤسسه های ویدئویی غیردولتی هم سراغ گرفت. مثلاً چند نمونه وجود دارد از خرید فیلم مستند و بایگانی کردن به جای عرضه به بازار. یکی از آخرین موردها، «بانوی گل سرخ» است که توسط مؤسسة «سینما 24» خریداری شده.
در میان این بی مهری ها و نبودن قانون های حمایتی که مؤسسه های ویدئویی را به خرید فیلم مستند ترغیب کند (و کار ناممکنی هم به نظر نم یرسد)، انجمن مستندسازان سینمای ایران با تشکیل کمیتة «نمایش خانگی» در سال 1389، جلسه های متعددی با مدیران مؤسسه های دولتی و خصوصی برگزار کرد تا بتواند راهی در این زمینه باز کند. نبودن نگاه فرهنگی و سنگینی حضور مناسبات مالی، هیچ چشم اندازی پیش روی انجمن نگذاشت و در نهایت، با پشتیبانی سعید رجبی فروتن، مدیر کل بخش ویدئویی معاونت سینمایی، این امکان حاصل شد که اعضای انجمن مستندسازان بتوانند به عنوان شخصیت حقیقی، با معرفی انجمن، مجوز ویدئویی آثار خود را دریافت کنند. اگرچه هنوز مشکل پخش که مشکل اصلی است به قوت خود باقی مانده. انجمن تهیه کنندگان سینمای مستند هم تصمیم هایی برای ورود به این عرصه دارد که البته هنوز شکل اجرایی پیدا نکرده است. در چنین شرایطی، حضور دو صنف مستندساز شاید بتواند راه حلی باشد برای جان گرفتن سینمای مستند در شبكة نمایش خانگی.
نخستین مجموعة مستندهای برتر که با هم کاری و حمایت انجمن مستندسازان سینمای ایران و زیر نظر و با سرمایه گذاری ناصر صفاریان طراحی و آماده شده، در دی ماه به بازار می آید. مستندهایی که تا این جا، مهم ترین و شاخص ترین آثار مستند عرضه شده به شمار می آیند. فیلم هایی از ابراهیم مختاری، محمدرضا مقدسیان، مجتبی میرتهماسب، بهمن کیارستمی و... سری دوم هم از همین حالا در حال آماده سازی است و قرار است این مجموعه تداوم داشته باشد.
ولی به هر حال، این حرکت مستقل و برآمده از صنف هم متکی به میزان استقبال است. آیا مستندها جانی دوباره خواهند گرفت؟ دوستداران یا مدعیان علاقه به سینمای مستند از اكران عمومی فیلم ها كه استقبالی نكردند. آیا حالا برای خرید نسخه های ویدئویی دست در جیب شان خواهند كرد یا همچنان منتظر می مانند تا كسی یك كپی مجانی به آن ها هدیه كند؟

ماهنامه فیلم- دی 1390