
"راحت شد" را آنقدر برای همه گفتهایم که دیگر از معنی تهی شده است؛ ولی اینبار واقعا "راحت شد" برازنده او بود. نُه روز پیش که با امید نجوان در آیسییو از پشت شیشه دیدیمش و به هوش نبود، بیش از همه ماههای قبل که بستری بود و ماهها روی تخت بود و بیحرکت، این را فهمیده بودم و دل و فکرم رفته بود سمت درد و رنج خودش و خواهرهایش... امروز صبح، بالاخره رها شد، از درد، از رنج، از زندگی، از اینگونه زندگی...
در این سالها، کلکسیون امراض بود و چون اهل رعایت نبود، هم بدتر میشد و هم تلختر. در زمانهای که برای اغلب ساکنان این سرزمین تلخی و سختی بهوفور شده، دو اتفاق مهم، بیش از همه و همیشه بههمش ریخت. یکی زندانیشدنش در اوین بود و از سرگذراندن تجربه انفرادیای که بعدها بهکلی رفعاتهام شد و کسی هم نه عذرخواهی کرد و نه اصلا توضیحی داد، آن یکی هم درگذشت مادرش که سالهای آخر کنار هم بودند.


در این چند سال، هم درهای این طرف به رویش بسته ماند و هم درهای آن طرف، بهویژه در مورد ساخت و نمایش دو فیلم آخرش درباره شهرزاد (کبری سعیدی) و فریدون فرخزاد. دلش پر بود از ناهمراهیها، از زخمها، از زخم زبانها و از یکجایی به بعد، تقریبا از همه چیز. همه اینها تلخش میکرد و تلخترش میکرد و همین میشد بومرنگی در دایره بسته ناهمواریهای زمانه و آدمهای دُور را دور میکرد. لجبازی با خود و دیگران و لجبازیِ دیگران هم همهچیز را پیچیدهتر میکرد و سختتر. مدیران و نمایشدهندگانی هم که میتوانستند خوشحالش کنند، نه خواستند و نه کردند. کمتر کسی هم حوصله میکرد لطافتِ درونش را کشف کند و خنده و شیرینیِ آن پشت را ببیند. همین شد که تلخ جلوه کرد با تنهایی، سانسور، حذف، بیکاری، بیپولی...
نافرجامیِ رابطه دونفره و مشتمشت قرص و دوا و دکتری که تهش رسید به بیمارستان و چند ماه بیحرکت افتادن روی تخت، زندگیاش را به سمتی برد که حالا بگوییم "راحت شد". ولی حیف و ولی افسوس و ولی... زود بود آخر؛ خیلی زود...
ناصر صفاریان
هشت/ مرداد/ چهارصدوچهار
پینوشت:
زندانیشدنمان با هم بود. شب اول و ورود به اوین و بهداری، با این که چشمبند داشتیم، همدیگر را از صدا شناختیم و برای بردنمان به انفرادیهای بندِ دویستونُه، هردویمان را سوار یک ماشین کردند. از آن شب و از آنجا خواهم نوشت...
📷 امید نجوان، مهران زینتبخش، بابک بذرافشان و من؛ خانه سینما، چهارِ آذر ۱۳۹۰
📷 مقابل خانه مادری مهران، بیستویکِ آبان ۱۳۹۷
📷 خانه مهران، یکِ تیر ۱۳۹۹