دنیا
حکایت ملانصرالدین است دنیا!
عزیز دل!
درخت ها را می بریم تا اسکناس شوند
یا کاغذهایی که بر آن ها
نامه های عاشقانه بنویسیم.
حکایت ملانصرالدین است دنیا!
هر شب
خواب جهانی بی تفنگ و تیرکمان می بینیم
بر بالش هایی پر شده از پر پرندگان
و هیچ کس از خود نمی پرسد
چرا در عهد عتیق
برف نمی بارد...
دنیا مضحک تر از آن است
که شاعران به فکر تغییرش بیفتند.
دنیا یعنی:
صف پلیس ضد شورش
رو در روی پابرهنه های کشمیر.
دنیا یعنی:
من به او نمی رسم
و آب از آب زندگی تکان نمی خورد.
دنیا بوقلمونی ست
که در جشن شکرگذاری هر سال
رییس جمهور آمریکا
فرصت زیستن به او می دهد.
دنیا ترانه ای ست که پیرمردی کور
در خیابان جمشید با خود زمزمه می کند...
حکایت ملانصرالدین است دنیا...
این بار باید خودش را خبر کنیم
تا دبیرکل سازمان ملل شود!
مجموعه شعر "گریه های گربه خاکستری"
نشر زخمه- آلمان- 2013