ناصر صفاریان
درهمه جاى دنیا و در سینماى هر كشورى، در كنار فیلم هاى بلند سینمایى و برنامه هاى نمایشى و غیرنمایشى و سریال هاى تلویزیونى، هم فیلم كوتاه وجود دارد، هم فیلم مستند. دو عرصه متفاوت است و جدا از هم. كسى هم به فكر یكى دانستن آن نیست. عده اى فیلم كوتاه مى سازند، عده اى هم مستندساز هستند و شاید از نظر زمان، فیلم شان كوتاه تلقى شود، اما در شاخه مستند قرار مى گیرد. چون تعریف متفاوتى دارد.
در اینجا هم این گونه است. هم فیلمساز مستند داریم و هم كارگردان فیلم كوتاه. طبیعى هم هست كه گاهى در كارنامه یك نفر هر دوتایش را مى بینیم. این ربطى به شباهت ندارد، بلكه به علایق و سلایق آن شخص برمى گردد. همان طور كه یك كارگردان سینما، مى تواند كارگردان تئاتر هم باشد. یا فیلمسازى كه نقاش یا شاعر هم هست. به شیوه معقول و درست، دو صنف مجزا هم براى این دو عرصه وجود دارد كه هر دو زیرمجموعه «خانه سینما» هستند: انجمن مستندسازان سینماى ایران و انجمن فیلم كوتاه ایران.
به منظور حمایت از فیلمسازان جوان و علاقه مندان ورود به عرصه فیلمسازى در همان سال هاى نخست سر و سامان گرفتن كارها در پس از انقلاب، «انجمن سینماى جوانان ایران» به عنوان یكى از زیرشاخه هاى معاونت سینمایى وزارت ارشاد شكل گرفت و تازه سال ها بعد بود كه «مركز گسترش سینماى مستند و تجربى» هم به عنوان یكى دیگر از زیرشاخه هاى این معاونت تأسیس شد. همان طور كه از نام این مركز برمى آمد، انتظار تمركز بر سینماى مستند و توجه به مستندسازى و یا كارهاى تجربى وجود داشت. اما در عمل، عمده بودجه این مركز صرف ساخت فیلم هاى بلند سینمایى شد. فیلم هایى كه نه مستند بود و نه تجربى.
بعد هم مسؤولان بعدى معاونت سینمایى به این نتیجه رسیدند این مركز را تعطیل كنند. دوباره مدتى طول كشید تا وجود مركزى براى سینماى مستند كشور ضرورى به نظر برسد. همه چیز هم خوب و خوش پیش مى رفت تا این كه به منظور تعدیل نیرو و كاهش هزینه ها، مسؤولان به این نتیجه رسیدند «مركز گسترش سینماى مستند و تجربى» و «انجمن سینماى جوانان ایران» از نظر اجرایى و ادارى در هم ادغام شوند. این تصمیم، در عمل مشكلى براى این دو مركز پیش نیاورد هر دو بخش به صورت جدا از هم - ولى در یك ساختمان و در یك تشكیلات مالى و ادارى - به كارشان ادامه دادند. ولى این بار هم حكایت، حكایت دولت مستعجل بود و بار دیگر كشتى بان را سیاستى دیگر آمد. براى كاهش مجدد هزینه ها چاره را در ادغام كلى و یكى شدن كلیت این دو مركز دیدند و - متأسفانه - اتفاق افتاد.
حالا معاون جدید سینمایى، باز از تفكیك این دو صحبت كرده و ظاهراً قرار است كارشناسى مجددى صورت بگیرد. راه اندازى مجدد « مركز گسترش سینماى مستند » مى تواند راه گشاى بن بست كنونى سینماى مستند باشد. سینمایى كه اگر در معیارهاى سفارشى تلویزیون نگنجد، در هیچ جاى كشور نه قادر به جذب سرمایه است و نه قادر به بهره گیرى از امكان نمایش. این كه قرار باشد مستندسازان حرفه اى و با سابقه اى كه خیلى هاشان چهل ، پنجاه و حتى شصت سال دارند به جایى دل خوش كنند كه عنوانش «انجمن سینماى جوانان ایران» است و تابلوى سردرش هم همین، از اساس اشتباه است.
براى دانستن لزوم این تفكیك، به پاسخ این سؤال فكر كنیم: «آیا درست است افرادى كه چند دهه است به مستندسازى حرفه اى مشغولند، در كنار علاقه مندان به فراگیرى و عاشقان ورود به عرصه فیلمسازى قرار بگیرند و در یك مجموعه و در یك ساختار ارزیابى شوند و فیلم بسازند؟»
روزنامه ایران- ۱۳ آذر ۱۳۸۴