نوشته ها



ناصر صفاریان

1 - زمان بچه گى یا به قول بعضى ها نوجوانى ما، یعنى اولین سال هاى دهه شصت، مد شده بود كه بسیج مساجد و امور تربیتى مدارس جلسات نمایش فیلم برگزار كنند. با كمى توضیح و توصیه ـ گاهى جهت داده شده ـ براى چگونه گى تماشا و درك بهتر فیلم. خیلى فیلم ها را این طورى دیدیم. از فیلم حادثه اى «دست شیطان» گرفته تا موعظه اخلاقى «تو به نصوح» و از فیلم هاىرزمى «بروس لى» تا اثر پرطرفدارى مثل «اولین خون».ناگفته پیداست كه سهم فیلم هاى جنگى ـ یا همان چیزى كه سینماى دفاع مقدس نام گرفت ـ بیش ازبقیه بود.
بعد از فیلم كوتاه «سقاى تشنه لب»، اولین فیلم بلند رسول ملاقلى پور یعنى «پرواز در شب» را هم در مدرسه دیدم. بگذریم كه هیچ كس به ذهنش نمى رسید این فیلم ها مناسب سن بچه هاى دبستانى نیست. دیدم و گذشت و گذشت. چند سال بعد كه علاقه به سینما جدى تر شده بود و بنده هم دست به قلم، هیچ گاه فرصت تماشاى دوباره ـ و كامل ـ آن فراهم نشد. در نمایش هاى چند باره تلویزیونى فیلم، هر بار چند صحنه را دیده بودم و بس و همیشه نام «پرواز در شب» را در میان فیلم هاى متفاوت و از جنس آثارى مثل «دیده بان» و «مهاجر» مى دیدم.
گذشت و گذشت، تا چندشب پیش كه «پرواز در شب» از شبكه دوم سیما پخش شد. نشستم و دیدم. كامل كامل. نه، آن طور كه درباره اش نوشته بودند، نبود. متفاوت بود، اما نه آن قدر كه هنوز هم متفاوت جلوه كند. از جنس سینماى « پایگاه جهنمى» و «عقاب ها» نبود، اما به «دیده بان» و «مهاجر» هم پهلو نمى زد. تركیبى بود از این و از آن و در واقع، نه این و نه آن. یك جور دست گرمى بود و تمرین، براى فیلمسازى كه بعدها شاهكارى مثل «سفر به چزابه» را آفرید و البته بعدها... بگذریم، تا بعد.

2 - تعدادى از كارگردان ها و یا تهیه كننده ها ترجیح مى دهند فیلم شان در سكوت خبرى ساخته شود و تا زمان آماده شدن فیلم، از ارائه مشخصات و خلاصه داستان فیلم خوددارى مى كنند. این هم عقیده اى است. حق دارند درباره كارشان و درباره چگونه گى خبررسانى و تبلیغات آن تصمیم بگیرند. ولى به تازگى، نوع خاصى از ارائه خلاصه داستان توسط فیلمسازان رواج پیدا كرده كه نامش هر چه باشد، اطلاع رسانى نیست. به این دو نمونه دقت كنید كه به جاى خلاصه داستان در نشریات چاپ شده:
ـ در زندگى همه انسان ها، رازهاى بسیارى نهفته است كه افشاى آن ها گاهى خنده دار و گاهى هراسناك خواهد بود.
ـ با آن كه گفته اند یك داغ دل بس است براى قبیله اى، این جا هر كس به قلب خویشتن داغ قبیله اى دارد.

3 - و نكته اى با مزه و بدون شرح، كه بدعتى تازه است: ایرج افشار در یادداشتى براى «كتاب هفته» نوشته است: «دوستى از دیدن نمایشگاه كتاب به سراغ من آمد و خبر آورد كه چاپ تازه اى از «كتاب شناسى فردوسى» مرا كه به طور افست ـ یعنى بى هیچ اصلاح و تكمیل ـ توسط انجمن آثار و مفاخر فرهنگى نشر شده است در آن جا دیده. طبعاً در شگفت شدم از این روى كه براى نشر مجدد آن آگاهم نكرده اند تا تمایلى نشان داده باشم.»

 

روزنامه ایران– 23 تیر 1383