کودکی و نوجوانی و جوانیمان به تماشای رفتار وحشیانهی سربازان اسراییل با بیپناهان و بیسلاحان فلسطین گذشت. در شبکههای تلویزیون و به تکرارِ بسیار بهعنوان وُله و تیتراژ و آغازگر اخبار سراسری، یا در نشریات و بر در و دیوار شهر. نزدیک روز قدس هم، بهشکل قابلتوجهی، حجم این تصویرها زیاد میشد و کسی نبود که ندیده باشد این وحشیگریها را.
گذشت و گذشت تا رسیدیم به خرداد 88 و چیزهایی دیدیم در خیابان و در عکس و فیلمهای رسانههای آنطرفی که بیش و پیش از هر چیز، آن وُلهها و آن تیتراژها و آن حجم تصویرهای تکرارشونده در همهی سالهای پشت سر را پیشِ چشم میآورد. این تشابه و این پیشِ چشم آمدنِ واقعیت از آن دورها به همین کناردست، آن قدر عیان بود و بینیازِ لحظهای تامل حتی، که از آن زمان به بعد، دیگر هیچ تصویری از خشونت سربازان اسراییل نه برآنتن تلویزیون رفت و نه بر هیچ نشریه و نه بر در و دیوار هیچجای مملکت. کسی نباید با دیدن اینها یاد چیز دیگری میافتاد.
و دوباره گذشت و گذشت تا رسیدیم به این روزها و تصویرهایی که به بهانهی محرم و به دلیل مذاکرات، از پستو بیرون آورده شده و دیگر خطری ندارد ایجاد شباهت و بردن ذهن و روح تماشاگر به جایی دیگر. خدا رحمت کند آن که گفت مردم این سرزمین حافظهی تاریخی ندارند. و چه حیف که نگفت حافظهی تقویمی هم ندارند؛ که گذر 5 سالهی زمان، حکایتِ تقویمِ پیشِ روست نه تاریخِ پشتِ سر... و جالب اینجاست که حاکمان این سرزمین، هر که باشند، هماره، این را خیلی خوب میدانند.
ناصر صفاریان
22 آبان 1393