فیلم ها



كسی كاری می‌كند؟

ناصر صفاریان

شش سال تحقیق كرده‌ای. حالا دیگر می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شود در كنار تحقیق ، ساخت فیلم را آغاز كرد. تا اسم فروغ می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌آید، همه كنار می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌كشند. با قرض شروع می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌كنی. چاره‌ای نیست. فیلم آماده می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شود. در جشنواره فجر ابتدا پذیرفته، بعد رد و بعد با درایت و وساطت اداره نظارت و ارزشیابی معاونت سینمایی، دوباره پذیرفته می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شود. اما این مجوز عرضه فیلم به مردم نیست. مدت‌ها می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌آیی و می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌روی. آن قدر كه خودشان می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گویند: هنوز خسته نشدی؟! بالاخره مجوز می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌دهند.
چند ماه بعد، وقتی همه چیز آماده است، خواهش می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌كنند فعلاً دست نگه داری. از این طرف و آن طرف باخبر می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شوی فشارهای خارج از ارشاد است. باز می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌روی. باز می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌آیی. هم به ارشاد، هم به جاهای دیگر. همه می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌خواهند دوباره فیلم را ببینند. همه می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌خواهند دوباره فیلم را بازبینی كنند. مسؤولان اداره نظارت كه همیشه فكر می‌‌‌كنم حیف است پشت میز سانسور بنشینند،چون فرهنگی‌تر از این حرف ها هستند. آن قدر تلاش می‌‌‌‌‌‌كنند تا مشكل رفع شود.
تهدیدهای تلفنی كه قبلاً هم بود، حالا اوج می‌گیرد. جلوی پیش‌فروش را می‌گیرند و پس از عبور از باندبازی های پخش و توزیع ویدیویی، پخش كننده ویدیویی را از پخش فیلم منصرف می‌كنند… و بالاخره فیلم «سرد سبز» توزیع می‌شود.
فیلم، نه اجازه تبلیغ تلویزیونی دارد، نه اجازه تبلیغ شهری و استفاده از تابلوهای تبلیغاتی. و حتی گفته می‌شود در روزنامه‌ها هم تبلیغ نكنید. اجازه تبلیغ در سینماها را هم نداری. با این حال، فیلم روی پای خودش می‌ایستد و در دو هفته، بیش از 7000 نسخه از «سرد سبز» فروش می‌رود. آن هم در كتابفروشی های مملكتی با تیتراژ امروزی 3000 نسخه. ... و فروش فیلم، 15000 نسخه را رد كرده است كه باخبر می‌شوی كپی های غیرمجاز آن در سراسر شهر و شهرستان به شكل گسترده‌ای توزیع شده. سری به خیابان ها می‌زنی. كپی ها همه جا هست. از شهرستان ها خبر می‌گیری. كپی ها همه جا هست. هم دستفروش ها دارند و هم مغازه‌ها، كنار خیابان. پشت ویترین. مملكت گل و بلبل! باید از كنارشان بگذری و حتی لبخند هم بزنی!
بسته‌بندی كار را عوض كرده‌اند. بسته‌های مقوایی، ورنی براق. برای روی حلقه CD هم برچسب چاپ كرده‌اند. با استفاده از نوشته‌های پشت و روی جلد CD اصل، طراحی جدید انجام داده‌اند. با عكس های دیگری كه از خود فیلم «سرد سبز» انتخاب كرده‌اند. عكس هایی كه خود تو اجازه استفاده از آن ها را روی جلد نداشته‌ای.
فروش خوب فیلم كه صاف شدن چاله‌های قرض را امید می‌داد، با نوسان شدید رو به‌رو می‌شود. طبق معمول، شبكه غیرقانونی، قدرتمندتر است. قدرت، گستردگی، امكانات. به حراست كل ارشاد شكایت می‌بری. در كنار برگه شكواییه نمونه‌ای از فیلم غیرمجاز را هم می‌خواهند. می‌روی میدان انقلاب. به وفور یافت می‌شود. باید دست كنی توی جیب و كپی غیرمجاز فیلم خودت را بخری. مملكت گل و بلبل! چون قیمت را می‌دانی. می‌فهمی كه مغازه‌دار گران می‌فروشد. وقتی می‌پرسی، مغازه‌دار محترم در نهایت ادب و احترام برایت توضیح می‌دهد كه این اصل است و آن ارزان ها كپی! در روز روشن، كپی فیلم خودت را به اسم اصل، به خودت می‌فروشند. مملكت گل و بلبل!
حدود 20 روز از شكایت و درخواست اقدام گذشته. هیچ اتفاقی نیفتاده. تا جایی كه عقل ناقصت قد می‌دهد، خیلی راحت می‌شود با مراجعه به مغازه‌های عرضه كننده CD غیرمجاز، به پخش كننده جزء و بعد به پخش‌كننده كل و بعد هم به تولیدكننده رسید. و هر یك روز برای چنین پرونده‌ای یعنی فروش تعداد زیادی كپی آن هم در شرایطی كه خود ارشاد، تیراژ اولیه كپی ها را 100 هزار نسخه تخمین می‌زند، و تو كه از تهیه‌كنندگان معظم سینمای ایران نیستی تا با وام و حمایت ارشاد فیلم ساخته باشی و كپی كردن فیلمت برایت مهم نباشد باید كاری كنی. و چه كار؟ CD های كپی. روی CD خام با كیفیت نازل عرضه شده. CD ‌های رایت شده در همه دستگاه ها پخش نمی‌‌‌شود. تصویر شطرنجی می‌‌‌شود. گاهی گیر می‌‌كند و كیفیت فیلم بد است.
… و بامزه‌تر از همه این كه عده‌ای، كپی ها را به جای اصل می‌خرند و تمام اشكالات كیفی و فنی كار هم به نام تو تمام می‌شود. هم پولت را برده‌اند و هم آبرویت را ، و وزارت ارشاد 20 روز است كه دارد رسیدگی می‌كند! مملكت گل و بلبل!

روزنامه‌ «یاس نو»- 30 آذر 1382