ناصر صفاریان
1
این سومین بار است كه زیر این عنوان - برایم دوستداشتنی - یادداشت هایم را مینویسم. دو بار قبلی در روزنامهای دیگر بود و حالا در این جا. هر دو بار هم به مصداق «عدو شود سبب خیر»، نوشتن این ستون به موقع متوقف شد.
درست جایی كه به تكرار و روزمرگی - و روزمرگی البته - كشیده میشد و شاید هم كشیده شده بود. توضیح ابتدایی و آغازین آن هر دو بار، این جا هم لازم است. این ستون، تنها یك پنجره است. تنها یكی. نگاه یك آدم. نظر یك انسان. و بیهیچ ادعای رهنمود و رهنمون. بیهیچ جولان برتری اندیشه خود و خط كشیدن - نگاه - دیگران. «یك پنجره» حرفهای بنده حقیری ست كه سالهاست افتخار قدمزدن در حاشیه هنر این سرزمین نصیبم شده. همین.
سعی هم بر این است كه حواشی سینما و تئاتر و ادبیات و آن چه در چارچوب سواد بنده میگنجد، باشد. این كه چه بگویم بهتر است و چه گونه باشد خوشتر هم، زحمت خبردادنش با شما خواننده عزیز. این كه بگویید خوبیاش كجاست و بدیاش كجا، سبب كاستن بدیها و افزودن خوبیها خواهد بود. پس به لطف ایزد یكتا و پروردگار - همیشه - بزرگ و بزرگ وار البته، به یاری نظر لطف شما آغاز میكنم: سلام!
2
وقتی ماجرای پیشنهاد الیوراستون برای فیلم ساختن از محمود احمدینژاد منتشر شد، آمریكا بودم. در همان سفر فرهنگی، هنری - حالا دیگر شهره شهر - به همراه چند دوست مستندساز دیگر. واكنش چند نفر از تهیهكنندگان و پخش كنندگان سینمای آمریكا كه در آن جا ملاقات كردیم، بسیار جالب بود. جالب البته نه بهمعنی خوبی و خوش حالی، كه یك جورهایی به معنی تعجب از مسیر كارها در ایران. آن ها - مثل خود من و ما البته - تعجب كرده بودند كه مشاور رئیس جمهور - آن هم مشاور فرهنگیاش - الیور استون را بخشی از شیطان بزرگ نامیده و مستقل بودن و نبودن او را از اساس نادیده گرفته است.
آدمهای مهم مشاور دارند تا حرفهای اشتباه به زبان نیاورند. حالا ظاهرا برخی مشاوران هم خودشان نیازمند مشاورهاند تا بدانند فیلم ساز مستقل در آمریكا یعنی چه و فیلم ساز ضدجنگ یعنی كه و... و كاش لااقل برای پاسخ منفی دادن به یك فیلم ساز مهم - و مستقل - به جای این ناصحیح گویی، به فیلم «اسكندر» اشاره میشد و میگفتند چون ایشان یك فیلم ضدایرانی ساخته، ما مخالفیم. ولی حیف كه ظاهرا مشاوران رئیس جمهور، پایینتر از شأن و جایگاه خود ظاهر میشوند و حرفهایی میزنند كه تنها به درد مسرت خاطر شنوندگان امروز میخورد و خوانندگان فردا.
3
اول مرداد، سالمرگ شاملوی بزرگ است. هفتمین سالروز درگذشت این شاعر و البته صاحبنظر در دیگر هنرها. این هم شعری از او:
تشنه را گرچه از آب ناگزیر است و گشنه را از نان
سیر گشنگیم، سیراب عطش
گر آب این است و نان است آن
روزنامه اعتماد ملی- 26 تیر 1386