معاشران مزاحم
پیروز کلانتری
« وقت خوب مصائب » (درباره احمدرضا احمدی، شاعر و نویسنده) در ادامه توجه ناصر صفاریان به شخصیتهای ادبی و هنری ما در یكیدو نمایش خصوصی دیده شد. احمدی در فیلم میگوید شعرهایش از همان ابتدا تلخ بوده و مرگ یك اندیشه اصلی در شعرهای اوست. حضور رندانه و شوخ او در فیلم (در زندگی هم؟) در ستیز با (یا گریز از) این بُنمایههاست؟ لحظههای جذاب فیلم، حضور و گویش او در شعرخوانیهاست؛ اما فلسفه حضور جداگانه چهار معاشر (احمد طالبینژاد، حمیدرضا صدر، رضا كیانیان و محمد قائد) برای حرف كشیدن از شاعر در یك فیلم نسبتاً كوتاه را نفهمیدم. این تنوع حضورها فیلم را پارهپاره كرده، در حالی كه لطف ارتباط و فیلمسازی از شخصیتی چون احمدرضا احمدی راه دادن به خلوت شعر و ذهنیت اوست و همین فیلم نشان از آن دارد كه حضور شاعر، بسیار دلنشین است و پایش كه بیفتد و دلداده اگر باشد او یك دلبر بهتمام معناست (جایی میگوید «62 سال با احمدرضا احمدی سر كردم، دیگه خسته شدم. یكی بیاد پول بگیره، ادامه بده»!).
در فیلم، از راشهای «اوتی» پشت صحنه استفاده جذابی شده (هنگام تماشای فیلم، لحظههایی فكر میكردم فیلم اصلاً میتوانست بر پایه همین راشها و فضای پشت صحنه شكل بگیرد). شعرخوانی آخر، بر تصویر شاعر در حالتی دیگر، نمایی یكه و پایانی مؤثر از كار درآمده است. همت صفاریان در پی گیری فضایی خاص و مهمتر از آن عرضه عمومی فیلمهایش برای مخاطب عام، جای توجه و تحسین دارد.
ماهنامه فیلم - آبان 1384