ناصر صفاریان
۱
فیلم جدید رسول صدرعاملى روى پرده است. فروش خوبى هم ندارد و همین روزها جایش را به فیلم دیگرى مى دهد. كم فروش بودن و عدم استقبال از آن هم بیش از آن كه به ضعف فیلم مربوط باشد به خاص بودن آن برمى گردد. فیلم خاص هم نیاز به اطلاع رسانى درست دارد و استفاده از امكانات مناسب تبلیغى. اما برخلاف سیاست هاى اعلام شده مسؤولان صداوسیما و برخلاف در نظر گرفتن فضاى زیاد تبلیغاتى براى برخى فیلم ها، این فیلم مورد عنایت قرار نگرفت و با بى مهرى روبه رو شد.
«دیشب باباتو دیدم، آیدا» سومین فیلم سه گانه نوجوانانه صدرعاملى است، اما برخلاف دو فیلم قبلى، «دخترى با ...» و «من، ترانه ...» روایت كلاسیكى ندارد و به همین خاطر تماشاگر به اندازه آن ها به آن دل نمى دهد و خوشش نمى آید. فیلم براساس یك داستان مدرن ساخته شده و اوج و فرود كلاسیك مورد علاقه تماشاگر سینماروى این جایى را ندارد. این همان دلیل اصلى كم فروش بودن فیلم است. اما نكته این جاست كه فیلم با استقبال منتقدان و مخاطبان خاص هم روبه رو نشده. دلیل آن هم مشكل روایت است. البته نه از جنس دلیلى كه در مورد مخاطب عام اشاره كردم. این بار دلیلش رعایت نكردن شكل انتخابى روایت توسط خود فیلمساز است. درواقع، «دیشب باباتو دیدم، آیدا» میان روایت مدرن و كلاسیك در نوسان است و حاصل كار هر چند به مدرن بودن بسیار نزدیك تر است، امه نه این ست و نه آن.
با این همه، فیلم را باید دید. دو تا كشف جدید در عرصه بازیگرى دارد - كه خیلى خوب هستند. شاهرخ فروتنیان هم كه مثل همیشه خوب است. كارگردانى هم خوب است... و فقط مى ماند حسرتى براى شكل روایت ... فراموش نكنید «دیشب باباتو دیدم آیدا» خیلى روى پرده نمى ماند. پس فراموش نكنید!
۲
حالا كه صحبت «آیدا» شد، باید از كتاب مرجان شیرمحمدى هم یاد كرد. راستش را بخواهید، تعریف آن را زیاد شنیده بودم، ولى تا دو سه هفته پیش فرصت خواندنش پیش نیامده بود. هم كتاب اولش را خواندم و هم دومى را. اولى چیز دیگرىست. اسم زیبایى هم دارد كه عنوان یكى از بهترین داستان هاى مجموعه است: بعد از آن شب. به نظرم سه تا از قصه ها عالى است. بقیه هم خوب هستند، یا معمولى. باید خواند.
روزنامه ایران- ۱۷ آبان ۱۳۸۴