نوشته ها



ناصر صفاریان

1
مدیر جدید بنیاد فارابی - مهم‌ترین و عملا‌ تنها بازوی اجرایی معاونت سینمایی - از زمان ورودش به ساختمان خیابان سی‌تیر، همه درها را بسته و همه پرده‌ها را كشیده است. فعلا‌ نه دیداری صورت می‌گیرد و نه وقت ملا‌قاتی در كار است و نه اصلا‌ برنامه اعلا‌م‌شده‌ای برای تولید.
ظاهرا ایشان در حال مطالعه دقیق و برنامه‌ریزی مدون است تا همه چیز در دوره جدید با حساب و كتاب و مبتنی بر اصول پیش برود. خدا را شكر بالا‌خره مدیری دیدیم كه نمی‌خواهد به شیوه آزمون و خطاهای متداول و استفاده از «هرچه پیش‌ آید خوش آید» و مدیریت «هیاتی» پیش برود. مثل این كه گاهی وقت‌ها، مدیران این سرزمین هم به «مدیریت» فكر می‌كنند!
اما... این «اما» اگر نبود، همه چیز خوب بود، ولی حیف كه این گونه نیست. سوال این است كه توقف تولید و طرح به مدتی چندماهه آن هم در فاصله‌ای اندك تا جشنواره فجر - كار درستی است؟ و آیا باید از مدیرانی استفاده كرد كه اصولا‌ در جریان ماجراها نباشند و كارشان چیز دیگری باشد و این همه وقت هدر دهند تا - تازه - بفهمند چه خبر است؟ در این مملكت كسی پیدا می‌شود به این همه اتلا‌ف وقت و سرمایه و انرژی رسیدگی كند و مانع‌اش بشود؟


2
همان طور كه می‌شد حدس زد، الیور استون كه در چارچوب آزادی آمریكایی هم به قید و بندها تن نمی‌دهد و مستقل است، به شرایط تعیین‌شده از سوی ایران روی خوش نشان نداد و ساخت فیلم درباره محمود احمدی‌نژاد به آینده موكول شد.
اما همان طور كه نمی‌شد حدس زد، آقای جواد شمقدری در مقام مشاور رئیس‌جمهور، از سر مهمان‌نوازی ایرانی و از روی درایت، این فیلم ساز را به ایران دعوت كرد تا از نزدیك با موضوع روبه ‌رو شود. گذشته از این ماجرای ساخت مستند، بد نیست آقای شمقدری پا پیش بگذارند و به مناسبتی مثل 13 آبان یا جشنواره فجر، چند فیلم ساز آمریكایی را به ایران دعوت كنند و چند فیلم ساز ایرانی را هم به گفت‌وگو با آن ها دعوت كنند و مقدمات سفر فیلم سازان ایرانی را به آمریكا فراهم كنند تا مشابه این اتفاق در آمریكا هم رخ دهد.
خود آقای شمقدری و مسوولا‌ن ارشاد هم یك سفر بروند، بد نیست. هم تجربه است، هم واقعیت‌های آن جا را می‌بینند و متوجه می‌شوند همه هنرمندان حكومتی نیستند و خیلی از آن ها اصلا‌ هیچ ربطی به سیاست‌های هیات حاكم و شیطان بزرگ ندارند. در این شرایط ملتهب، این گونه سفرها به نفع هر دو - ملت - است. در تضاد با جنگ و به سود صلح.


3
چند سال پیش كه كلمات - به ظاهر - محاوره‌ای نسل جوان و در اصل، به دور از فرهیختگی و در مواردی لمپنی به نوشته‌های نشریات راه پیدا كرد و متاسفانه در یكی دو جای موجه و وزین هم جای خودش را باز كرد، كم تر كسی فكر می‌كرد این ماجرا به یك جریان بدل شود و مدام پیش برود.
حالا نگاه كنید به این بخش از یك - مثلا‌ - نقد فیلم در یك رسانه پربیننده این روزها:
«وقتی كسی بدون انگیزه قصد انجام كاری را دارد، از او می‌پرسند: كرم داری؟»


4
امسال هم مثل هر سال، روز شعر و ادب پارسی به نمایش و سفارش و فرمایش گذشت و در مراجع و مراكز و منابع رسمی هیچ نامی از بزرگانی نبود كه این بزرگداشت، زیبنده نام آن هاست.ولی - سرند - روزگار نشان داده - و می‌دهد - كه بزرگان ماندنی‌تر از آن‌اند كه این گونه بتوان نادیده گرفت شان. به مناسبت این روز، این هم از شاعری كه در مقدمه دیوان اش این گونه نامیده شده: «قدیمی‌ترین شاعر پارسی‌گوی كه نامش بر پیشانی ادبیات كلا‌سیك فارسی می‌درخشد».از ابو عبدا... رودكی:
از كعبه كلیسیا نشینم كردی
آخر در كفر بی‌قرینم كردی
بعد از دو هزار سجده بر درگه دوست
ای عشق، چه بیگانه ز دینم كردی

اعتماد ملی- 4 مهر 1386