ناصر صفاریان
1 - یك بار دیگر اتفاق افتاد. یك بار دیگر عده اى دور هم نشستند و به داورى مشغول شدند و پس از پایان كار نام خودشان در میان برندگان بود.
در مراسم سومین دوره یك جایزه ادبى در بخش شعر، یكى از آثار یكى از داوران را به عنوان یكى از برترین ها اعلام كردند. البته این بار - برخلاف موارد پیشین كه اصلاً كسى به روى خودش نمى آورد - براى از میان بردن هر شائبه اى اعلام شده كه این شاعر محترم «از داوران مرحله اول بوده است كه به خاطر راهیابى اثرش به مرحله دوم از فهرست داوران كنار گذاشته مى شود.»
هرچند این توضیح، خودش نشانه توجه برگزار كنندگان است، اما مسأله این جاست كه این شاعر محترم - و هر نمونه موردى دیگر - خودش داور بوده، پس چرا اصلاً اثرش باید برگزیده شود. طبق همین خبر و همین توضیح، صاحب محترم این اثر در مرحله اول داور بوده. خب، آثار مرحله دوم را چه كسانى انتخاب كرده اند؟ كسى به جز داوران مرحله اول؟! معنى اش انتخاب خودمان توسط خودمان نیست؟ امروز هم اگر به سكوت سپرى شود، آیندگان به این حال و به این روز خواهند خندید. چنین نكنیم.
2 - یك بار دیگر، نامه جعلى چارلى چاپلین به دخترش خبرساز شد. البته این بار توسط یك خبرگزارى مهم و معتبر. سرویس «نگاهى به وبلاگ ها»ى خبرگزارى «ایسنا» به نقل از یك وبلاگ، این نامه را روى سایت خود گذاشته است، آن هم بى هیچ توضیح و تفسیرى.
در واقع، شكل ارائه این نامه توسط این خبرگزارى به گونه اى ست كه گویا با یك متن جدى و واقعى طرف هستیم. یعنى مسؤولان یك خبرگزارى نباید آن قدر مطلع باشند كه یك نامه جعلى را كه سال هاست نادرستى آن مشخص شده و بارها و بارها در نشریات ایرانى به آن اشاره شده، به عنوان یك اثر واقعى معرفى نكنند؟
3 - حالا دیگر غلام حیدرى ( یا همان عباس بهارلو، كه آن قدر به اسم قبلى اش عادت كرده ایم كه نام جدیدش در دهان مان نمى چرخد) سطح تحقیق در زمینه هاى سینمایى را به حدى بالا برده كه هر چند وقت یك بار با كتابى جدید به ما ثابت مى كند تنها كسى است كه مى تواند با خودش رقابت كند. دقت، موشكافى و حجم پژوهش هاى او درباره سینماى ایران، بیش از هر چیز ما را شگفت زده مى كند. انجام كارهاى بزرگ در این حد و اندازه، آن هم در سرزمینى كه مردمانش اصولاً علاقه اى به ثبت و ضبط ندارند و كم تر فردى اهل یادداشت بردارى روزانه است و كم تر نهاد و مؤسسه اى علاقه مند به داشتن آرشیو، یك تقدیر و تشكر درست و حسابى مى خواهد. اما به همین دلیل ذكر شده، گویا براى متولیانى كه وظیفه شان انجام دادن و سر وسامان دادن به این تحقیق ها ست، اصلاً مهم نیست كه یك نفر پیدا شده و كار به این بزرگى را انجام داده است.
پس از سرى كتاب هاى «فیلمشناخت ایران»، حالا «دانشنامه سینماى ایران» منتشر شده، و «فیلمشناخت» هم در چاپى جدید و با سروشكلى متفاوت - و كامل تر از پیش- دوباره عرضه شده و البته فراموش نكنید این به جز آثار دیگر اوست، آثارى مانند معرفى سینماگران شاخص مثل مخملباف و نادرى و خاچیكیان و...
امیدوارم این پژوهشگر بزرگ سینما، كه با تلویزیون و نشریات سینمایى هم همكارى دارد، همچنان خستگى ناپذیر به كارهایش ادامه دهد و روز به روز موفق تر باشد.
روزنامه ایران- 21 تیر 1384