نوشته ها



 

یک-
چهارشنبه‌سوری 1378، در خیابان توانیر تهران، زمان تصویربرداری اولین فیلمم، با هجوم افرادی روبه‌رو شدیم که به مردم عادیِ محل که شادی می‌کردند و از روی آتش می ‌پریدند حمله کردند. فیلم من چیز دیگری بود و موضوع، چیز دیگری. ولی «احساس تکلیف برادران» به‌حدی برق‌آسا بود که تا ‌آمدیم بجنبیم و وسایل را جمع کنیم و خودمان را کنار بکشیم، هم بخشی از ضرب‌وشتم مردم ضبط شده بود و هم من و دوست عزیز تصویربردارم، بایرام فضلی، بی‌نصیب از مشت و لگد نماندیم. همه را که با کتک و فحش و عربده تاراندند و خیابان را خلوت کردند، ما را کشیدند کنار و نگه‌مان داشتند تا آقای بی‌سیم‌به‌دست‌شان برسد. آقای پیراهن‌سفید و شلوار‌سیاهِ بی‌سیم‌به‌دست که انصافا مودب‌تر و آدم‌حسابی‌تر از «همکارانِ واحدِ عملیات»شان بود، خیلی متین و موقر و معقول، رو به ما کرد و گفت: «حالا این فیلم که مردم رو دارن می زنن اگه از اون‌وَر پخش بشه می‌دونی چه قدر بده برا کشور؟ دوس داری کشورتو بد نشون بِدی؟»

دو-
اسفند 1391 که نسخه‌‌ی ویدیویی "آرگو" به ایران رسیده بود و همه دیده بودند و اسکار گرفته بود، در میانه‌ی «فریادهای وااسلاما و واانقلابای برادران»، که اصرار داشتند فیلم را ضدایرانی معرفی کنند، یکی از مدیران دوره‌ی احمدی‌نژاد می‌گفت: «هدف آمریکایی‌ها از ساخت این فیلم این بوده که ما رو بد نشون بدن توی دنیا. می دونی مردم با دیدن این که ما گروگان‌گیری کردیم و اینا رو این همه مدت نگه داشتیم چه‌قدر به ما بدبین می‌شن؟ دیگه ضدایرانی‌تر از این؟»

سه-
امروز، 5 دی 1393، برای دومین بار، "خانه‌‌ی پدری"، ساخته‌ی ماندگار و دوست‌داشتنیِ کیانوش عیاری را دیدم. یکی از حدود 1500 نفری بودم که در چند نوبت نمایش در پردیس سینمایی کورش موفق شدند این فیلم «توقیف‌شده- آزادشده- دوباره توقیف‌شده‌‌» را ببینند. در میانه‌ی اعتراض نمایندگان معممی که یک درصد هم احتمال نمی‌دهم فیلم را دیده باشند و خبرگزاری‌هایی که حتی بلد نیستند اسم بازی‌گر فیلم را درست بنویسند، یک چیز مشترک است: «این فیلم نشان می‌دهد که در جامعه‌ی ما به زن‌ها ظلم می‌شود؛ و این یعنی ارائه‌ی تصویر بد از جامعه.»

چهار-
کتک‌زدن مردم اشکال ندارد، گروگان‌گیری اشکال ندارد، ظلم به زن‌ها اشکال ندارد.
هرغلطی می‌کنیم بکنیم؛ فقط مواظب دوربین‌ها باشیم تا مبادا کسی نشان بدهد این چیزها را. همین!

 

ناصر صفاریان- 5 دی 1393