ماجرای ساخت و ماجرای پیدا شدن نسخه كامل " خانه سیاه است "
ناصر صفاریان
41 سال پیش ، سال 1341 ، یكی از همین روزها ، در میانه ماه مهر ، فروغ فرخ زاد به همراه پنج نفر از كاركنان ’’ استودیو گلستان ’’ وارد جذام خانه ’’ بابا باغی ’’ در اطراف شهر تبریز شد . نه او ونه هیچ یك از همراهانش تصورش را هم نمی كردند می خواهند اثری را كلید بزنند كه بعدها بهترین مستند تاریخ سینمای ایران شناخته خواهد شد .
محمود هنگوال ، سلیمان میناسیان ، هراند میناسیان ، امیر كراری و رحمان اسدی ، هیچ كدام نمی دانستندكه قرار است چه كار كنند . فقط این را می دانستند كه آمده اند مستندی درباره جذامی ها بسازند ، ودر جریان هیچ جزئیاتی نبودند .
وقتی اتومبیلی كه آن ها را از تبریز آورده بود وارد جذام خانه شد ، قبل از هر چیز ، همه منتظر بودند فروغ توضیح بدهد كه می خواهند بر اساس چه طرحی كار كنند . اما همان روز مشخص شد اصلا"" فیلم نامه ای در كار نیست و فروغ هیچ طرح و حتی خلاصه طرح نوشته شده ای ندارد ، چه رسد به این كه متن دكوپاژ شده ای در دست داشته باشد .
هر چه بود ، در ذهن فروغ بود و تنها خودش می دانست كه می خواهد چه كند و نماهای گرفته شده را چگونه پشت هم خواهد چید . به همین دلیل ، ’’خانه سیاه است ’’ نمونه شاخص مستندهایی است كه سر میز تدوین شكل می گیرند و بیش از هر چیز به طرح تدوین وابسته اند .
اصل موضوع هم به چند ماه قبل بر می گشت . اردی بهشت همان سال از طرف موسسه كیهان به ابراهیم گلستان سفارش داده شده بود از افتتاح بیمارستان مخصوص جذامیان در مشهد گزارش تهیه كند . گلستان چند نفر را به مشهد فرستاده بود و پس از بازگشت آن ها ودیدن تصویرهای گرفته شده ، به فكر افتاده بود تا مستندی درباره جذامیان بسازد . پس از جلب نظر مساعد دكتر راجی ، رئیس انجمن كمك به جذامیان ، قرار شد فیلم در جذام خانه ’’ بابا باغی ’’ تبریز و به كارگردانی فروغ فرخ زاد ساخته شود. تیر ماه هم فروغ به همراه دكتر راجی و چند نفر از اعضای انجمن به این آسایشگاه رفته بود تا محیط را از نزدیك ببیند .
پس از آماده شدن فیلم ، همان طور كه می شد پیشاپیش حدس زد ،اهالی سرزمین بغض و كینه و غرض و مرض ، شمشیرها را از رو بستند ، وبه جز چند استثنا ، همه طرفدار قانون مخالفت شدند و ادعا كردند فیلم پشیزی نمی ارزد . و در میان قیل وقال مدعیان سرزمین گل و بلبل ، فیلم در جشنواره های ’’ اوبر هاوزن ’’ آلمان و ’’ پزارو’’ ی ایتالیا تحسین شد و به جشنواره ’’ كن ’’ فرانسه راه پیدا كرد .
سال ها گذشت و پس از انقلاب مذهبی ایران ، مخالفان سنتی فروغ هر حركتی را كه رنگ وبویی از او داشت ، مانع شدند ، وچند سال گذشت تا بشود از فروغ دو كتاب آخر _ آن هم با جرح و تعدیل و حذف _ سخن گفت . سه كتاب اول هم كه همچنان تا دوم خرداد 1376 در محاق ماند و از آن به بعد به شكل تكه پاره ای به چاپ سپرده شد .
در حالی كه عقل سلیم حكم می كرد مخالفان ، با فروغ شاعر مشكل داشته باشند نه با فروغ سینماگر ، ’’ خانه سیاه است ’’ هم دچار قهرو غضب انقلابی بود . بعد از شكل گیری موج جدید سینمای ایران در پس از انقلاب ، مسئولان جشنواره ’’لوكارنو’’ ی سوئیس در سال 1374 به فكر نمایش یكی از پیشگامان برتر این سینما افتادند .
درخواست ارسال ’’خانه سیاه است’’ از مسئولان فرهنگی ایران ، مصادف بود با تصدی پست معاونت سینمایی وزارت ارشاد توسط یكی از مقامات ارشد صنایع موشك سازی سپاه پاسداران ، ودوران حكومت نظامیان بر وادی فرهنگ و هنر . طبیعی است كه جواب منفی باشد _ و بود . رایزنی ها نتیجه نداد و حمیت و غیرت دینی و انقلابی مهندس عزت الله ضرغامی اجازه نمی داد این فیلم فرستاده شود .
سرانجام به همت یكی از علاقه مندان جدی سینما ، ’’خانه سیاه است’’ با ترفندی خاص _ با نامی دیگر و در قوطی فیلمی دیگر _ به آرشیو فیلم سوییس و جشنواره ’’لوكارنو’’ فرستاده شد . به دلیل مخالفت و ممانعت معاونت سینمایی ، نسخه موجود در فیلم خانه ملی ایران از جایش تكان نخورد ، و فیلم ارسالی از طریقی دیگر تهیه شد . از آن پس، فیلم در جشنواره ها و مراكز فرهنگی متعددی در خارج از كشور به نمایش در آمد و مورد تحسین قرار گرفت . اما این همه ماجرا نبود .ماجرای اصلی تازه شروع شده بود .
تابستان دو سال بعد ، همین نسخه در جشنواره نیویورك به نمایش در آمد ، و آن جا مشخص شد این نسخه با نسخه قبلی و آن چه در این سال ها دیده شده بود تفاوت دارد .
بله ، آن چه در همه این سال ها دیده اید ، نسخه سانسور شده بوده . نسخه اصلی شامل 9 مورد گفتار متن با صدای فروغ است كه در نسخه قبلی وجود ندارد ، ضمن این كه یكی از گفتارمتن های گلستان هم دچار تغییر شده و با آن چه در نسخه قبلی موجود است ، تفاوت دارد .
شرح دو نسخه و تفاوت ها و بازتاب ها بماند برای فرصتی دیگر.
گویا نیوز- 17 مهر 1382