نوشته ها



ناصر صفاریان

گاهى وقت ها اشتباهى رخ مى دهد كه یا از سر غرض و آگاهى است یا بى غرض و از سر ناآگاهى. بعد هم یكى پیدا مى شود و اشتباه را اصلاح مى كند. اما در این میان، عده اى «اصلاح» بعدى را نادیده مى گیرند و «اشتباه» قبلى را جدى تلقى مى كنند. البته این جا، قصد و غرض بیش تر از ناآگاهى و بى غرضى به چشم مى خورد. دلیلش هم استفاده - یا به تعبیر بهتر، سوءاستفاده - از نقل قول و تاریخ نگارى جعلى است. چون با استناد به آن مى توان به نتیجه دلخواه رسید. چیزى هم كه اصلاً اهمیت ندارد، اصل موضوع و حقیقت ماجراست.
سال ها پیش، یك روزنامه نگار ایرانى از سر ذوق یا از سر ناچارى و براى پر كردن صفحه اى خالى مانده، دست به قلم شد و نامه اى نوشت براى دختر چارلى چاپلین. البته امضاى نوشته اسم خودش نبود، بلكه نام چارلى چاپلین پاى نامه درج شد. یك نامه جعلى ولى آموزنده و پر از نكات اخلاقى. همین تأكید بر اخلاقیات - كه مورد پسند و از شعارهاى اصلى مردمان سرزمین ماست - باعث شد این نامه در سال هاى پیاپى، هم در نشریات چاپ شود و هم در برنامه هاى رادیویى و تلویزیونى مورد اشاره قرار گیرد. هیچ كس هم به تذكرهاى پیاپى و نوشته هاى متوالى درباره جعلى بودن كارى نداشت - و ندارد. آخرین نمونه اش جمعه چند هفته قبل بود و صحبت هاى تهیه كننده با سابقه و مشهورى كه میهمان برنامه «یك روز تعطیل» بود. ایشان در پایان برنامه با استناد به نامه چارلى چاپلین به دخترش، همه را به توجه به نكات مطرح شده اخلاقى دعوت كرد.
تنها چند روز پیش از آن هم در یك برنامه سیاسى، یك كارشناس به گزارش شان پن از ایران استناد كرد و گفت: «حتى فرستاده هالیوود هم تأیید كرده كه ایران كشور بسیار آزادى است.» صحبت از آزادى و این كه براى اشاره به آن باید از هالیوود سند آورد به كنار، اصلاً بحث محتواى گزارش شان پن نیست. مسأله این جاست كه این كارشناس محترم به چیزى استناد مى كرد كه اصلاً نوشته شان پن نیست و به عنوان طنز در یك سایت اینترنتى درج شده بود. البته بعدها توسط دیگران توضیح داده شد و همه فهمیدند كه اصل ماجرا چه بوده، اما این كارشناس محترم ترجیح داد همه توضیحات را نادیده بگیرد و به یك نوشته جعلى استناد كند.
چند روز پیش هم در یك سایت مشهور ادبى، به نوشته اى برخوردم به نام «فروغ فرخ زاد و كاریزماى چه گونه مردن» كه خلاصه سخنرانى شخصى بود در مراسم بزرگداشت سى و هشتمین سال درگذشت فروغ فرخ زاد، در سال ۱۳۸۳. نویسنده براساس سالشمارهاى جعلى كتاب سازى هایى كه درباره فروغ روانه بازار شده، به خبر جعلى ساخت فیلمى درباره فروغ توسط برتولوچى اشاره كرده. بى توجه به اثبات شدن این كه چنین فیلمى هیچ گاه ساخته نشده، نویسنده محترم، این دروغ را حقیقت پنداشته تا بر مبناى فرض مزبور، نتیجه گیرى دلخواهش را داشته باشد.
در این نوشته آمده است: «برناردو برتولوچى - كارگردان موج نوى ایتالیا [!؟] - در سال ۱۳۴۴ از زندگى فروغ فرخ زاد فیلم ساخت. چرا؟ رمزگشایى از دنیاى زن كه برتولوچى در تعدادى از آثار خود، همچون فیلم هاى اخیرش «محصور» و «زیبایى ربوده شده» به آن مى پردازد، او را به این كار ترغیب مى كند و فروغ براى این منظور بهترین گزینه است.»
جالب بود؟!... ظاهراً این ماجراى استناد به دروغ هاى واقع نما در سرزمین ما تمامى ندارد. تنها مى توان امیدوار بود و بس. امید هم كه به هر حال چیز خوبى است!

روزنامه ایران- ۱۲ شهریور ۱۳۸۴